رحیم قمیشی ، جهنم و بهشت!!

رحیم قمیشی ، جهنم و بهشت!!

سه روز است حالم خوش نیست. دکتر محمدی، دوستم، دعوتم کرد برویم منطقه‌ای در مرکز تهران را از نزدیک و با هم ببینیم. دروازه غار، جنب میدان اعدام، که تا حال نرفته بودم و کاش نمی‌رفتم. همان روزهایی که ماشین‌های شاسی بلند اهدایی به خودی‌ها خبرش منتشر شده بود، همان روزهایی که اعدام دو مظلوم

شاید بتوانم روزه بگیرم!

شاید بتوانم روزه بگیرم!

قصد کرده‌ام یک ماه تمرین روزه‌داری کنم! یک ماه صدایم را با عصبانیت بلند نکنم. یک ماه در کار دیگران دخالت نکنم. کسی غذا می‌خورد، با مهربانی نگاهش کنم. هوای نفسم را کنترل کنم. حس بزرگتر بودن را بیندازم دور. غذایم را کم کنم، می‌خواهم به خودم یاد بدهم “آدمیت” خورد و خوراک نیست. می‌خواهم

برای دخترم (مهسا امینی) که دیگر بین ما نیست

برای دخترم (مهسا امینی) که دیگر بین ما نیست

  دخترم! می‌دانستم تو بین مرگ و زندگی مرگ را انتخاب می‌کنی، بلند شوی که چه شود!؟ دوباره گشت ارشاد را ببینی، دوباره مأمور دنبال تو بیفتد، دوباره از مادرت خجالت بکشی، از پدرت، از برادرت، که باز در خیابان تو را تحقیر کرده‌اند. بلند شوی ببینی در کشورت در زادگاهت غریبه‌ای و تنها. بلند

خاطرات دوران تحصیل قمیشی در هندوستان

خاطرات دوران تحصیل قمیشی در هندوستان

رحیم قمیشی: هندوستان که بودم، هرکجا همسرم را معرفی می‌کردم با افتخار می‌گفتم ایشان دختر خاله‌ام هستند! بعدا فهمیدم چرا بسیاری اوقات چپ‌چپ نگاه‌مان می‌کنند. ازدواج دخترخاله و پسرخاله، پسر عمو و دختر عمو برای آنها حرام بود، البته کمتر به روی خودشان می‌آوردند (تعجب می‌کردند این کار زشت را چرا دیگر ابرازش می‌کنم)! اقتصاددان:

عجایب ما در هندوستان!

عجایب ما در هندوستان!

بعضی چیزها که بین ما خیلی عادی است، در منطقه دیگری از زمین خیلی عجیب است، و بعضی چیزها که برای آنها عادی است برای ما بسیار عجیب. اقتصاددان: وقتی رفته بودم هند هر کجا همسرم را معرفی می‌کردم با افتخار می‌گفتم ایشان دختر خاله‌ام هستند! بعدا فهمیدم چرا بسیاری اوقات چپ‌چپ نگاه‌مان می‌کنند. ازدواج

خوزستان تنها مانده

خوزستان تنها مانده

    رحیم قمیشی به “دکتر مهدی قمشی” برادرم، در اهواز زنگ می‌زنم، او رئیس دانشکده آب و محیط زیست دانشگاه شهید چمران است. تند صحبت می‌کنم، نگران وقتش هستم، می‌گویم می‌دانم این روزها که بحران آب پدید آمده، وقتت بسیار کم است. می‌خندد و می‌گوید؛ نه خیلی هم وقت دارم، فکر کرده‌ای اینجا کسی

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....