شتردیدی ندیدی و بورس

شتردیدی ندیدی و بورس

حکایت اصغرساربان بدبخت: اقتصاددان : اوضاع مالی یه مملکتی پشت کوه قاف خیلی بی ریخت بود. شاه اون مملکت نشست خوب فکر کرد ببینه چه خاکی باید سرش بریزه. بعد از چند روز فکر کردن ،وزیرش رو صدا کرد و به وزیر دستور داد، که تمام شترهای کشور را به قیمت ۱۰ سکه طلا بخرد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....