گذری و نظری بر شازده حمام/قسمت چهارم
پاپلی یزدی در شازده حمام با مهارت و خلاقیت خاصی از شگردهای متنوع ادبیات نوشتاری استفاده کرده و اثری شایسته، خواندنی و ارزشمند خلق کرده است. نثر ساده، صمیمی، خودمانی و نزدیک به زبان محاوره، شما را با متن طولانی کتاب درگیر میکند. جملات کوتاه ماضی نقلی و استمراری، گذشته و حال را به همدیگر
پاپلی یزدی در شازده حمام با مهارت و خلاقیت خاصی از شگردهای متنوع ادبیات نوشتاری استفاده کرده و اثری شایسته، خواندنی و ارزشمند خلق کرده است. نثر ساده، صمیمی، خودمانی و نزدیک به زبان محاوره، شما را با متن طولانی کتاب درگیر میکند. جملات کوتاه ماضی نقلی و استمراری، گذشته و حال را به همدیگر پیوند داده و انسان را در متن حوادث دیروز و امروز قرار میدهند. این ساخت دستوری بر شازده حمام مستولی است. استفاده از این جملات فاصلهی پنجاهواندی سال را پیش چشمهایت نزدیک میکند. انگار همین دیروز بود. بدین دلیل که «راوی و نویسنده خاطره، تحت تاثیر دو عامل، واقعه را بازگویی میکند؛ یکی موقعیتی که واقعه در آن اتفاق افتاده و دیگری موقعیتی که خاطره را در آن تعریف میکند.»[۱]
عنصر روایت و بازگویی داستانی خاطرات در شازده حمام بسیار پررنگ و برجسته است؛ گویی رمانی تاریخی یا اجتماعی میخوانید.
پاپلی یزدی در شازده حمام، تلاش کرده فضایی را در نوشتههای خویش بیافریند که خواننده در آن فضا غوطهور گردد؛ بهعبارت دیگر، بین خواننده و متن ارتباط وثیقی ایجاد میکند. این ارتباط از جنسی است که خواننده و متن را صمیمی میکند. خواننده زمانی با متن صمیمی میشود که در فضای اصلی حادثه قرار گیرد. و برای تحقق این هدف، نویسنده دو فضای فیزیکی و انگیزشی را با هم تلفیق و آن را در متن بهصورت زنده، عینی و پویا میگنجاند. بدینترتیب، بهترین راه برای قرار دادن خواننده در فضا، توصیف است. توصیف از بخشهای عمدهی کار پاپلی یزدی در شازده حمام است.
یکی از توصیفهای شگرف و بسیار رنجآور، مربوط به عبور عشایر از گردنهی شلمی در دیماه ۱۳۴۸ با سرمای منهای ۲۰ درجه و ارتفاع ۹۸۷ متر از سطح دریا است (ج۳: ۴۳۲-۴۰۸). راز بقای انسان و حیوان را در این شرایط سخت و مهلک میبینی و عشق که چون اکسیری انسان را به فردا پیوند میدهد.
یکی دیگر از توصیفها، مربوط به سفر پرماجرای نویسنده به مهاباد و کوهستانهای کردستان ایران و عراق و گزارشی از کار یزدیهایی که برای جمعآوری کتیرا به آنجا رفتهاند. این گزارش مملو از اطلاعات جغرافیایی، مردمشناسی، طبیعتشناسی و زیباییشناختی است (ج۲: صص ۵۷۵-۴۶۹).
همانگونه که پیش از این نوشتم پاپلی یزدی با استفاده از عنصر «روایت» و بیان داستانی خاطرات خویش، میتوان گفت رمانی پرماجرا خلق کرده است. البته خاطره میتواند ساختار داستان داشته باشد ولی شیوه نوشتن خاطره با داستان تفاوت دارد. رمان یا داستان بر تغییر و رشد شخصیت استوار است ولی بنیان خاطره بر حادثه و اتفاق است. شخصیتها در خلال خاطرهاند و در آن هیچ شخصیتی پرورده نمیشود. برای مثال «خسی در میقات» نوشتهی جلال آل احمد و «حج» علی شریعتی خاطرهاند و روی شخصیت بنا نشدهاند. در داستان واقعیتی خلق میشود ولی خاطره بینیاز از داستان است و اوضاع واقعی روایت میشود. زاویه دید در داستان بیشتر اول شخص و سوم شخص است ولی در خاطره اغلب اول شخص مفرد است. لحن خاطره دوستانه و خودمانی است، اما لحن داستان بسته به سایر عناصر داستان متفاوت است. اما هنر پاپلی یزدی در تلفیق و استفاده از عناصر خاطره و داستان در تاروپود شازده حمام است و به راستی و درستی این پیوند در خلق یک اثر خواندنی، موفق عمل کرده است.
حسین فتاحی بر این عقیده است که: «مواردی پیش میآید که خاطرات یک نفر از یک حادثه یا مجموعه حوادث و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، جنگ، بعضی حوادث طبیعی و … بهگونهای است که دقیقاً شبیه داستان یا رمان است؛ یعنی این که آن خاطرات ابتدا و انتهایی دارند، نسبت به یکدیگر پیوستگی داستانی دارند و ارتباطشان از رابطه علت و معلولی ناشی شده است. شخصیتهایی که در آن ماجرا نقش دارند؛ شخصیتهای خاص، جالب و جذاب هستند و تحت تأثیر حوادث دچار تغییر و تحول میشوند. ماجراها و رخدادها دارای نقاط اوج و فرود خاصی هستند و مجموعاً شرایط در پدید آوردن آن خاطرهها طوری است که شنیدن آنها و مرور بر ماجراهایی که برای آن شخصیتها پیش آمده، جذاب و دلنشین و آموزنده است و غرور ملی، غرور حس انسانی و … را در شنونده [خواننده] تقویت میکند.»[۲]
بعضی از داستانهای کوتاه احمد محمود و حتی رمان «همسایهها» ی او و یا داستانهای اولیهی جمال زاده، به گفتهی خودش، مثل داستانهای «دوستی خاله خرسه»؛ حتی «کلیدر» محمود دولت آبادی بر اساس خاطرات شکل گرفته است.
پاپلی یزدی در «شکارچی بی انصاف»، «ایثار»، «مادر مرتضی» و «ماجرای احمدآقا و عزیز» (ج۲: صص ۶۰۰-۵۸۷). و «داستان زریسلطان» (ج۱: صص ۱۴۴-۱۲۸). و دیگر بخشهای شازده حمام تغییر و تحول شخصیتهای خود را در کوران حوادث بهخوبی ترسیم میکند و خواننده را بهفکر و تأمل در سرنوشت انسانها وامیدارد.
اهواز – لفته منصوری
روز شنبه ۱۹ تیرماه ۱۴۰۰
پانوشت منابع:
[۱] – فروغی، محمدقاسم و مسعود امیرخوانی (۱۳۸۶)، گامی در راه علمی شدن خاطرهنویسی، تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، ص ۱۰۴.
[۲] – فتاحی، حسین (۱۳۸۶)، داستان گامبهگام، چاپ اول، تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، ص ۲۲۵.
برچسب ها :حسین فتاحی ، شازده حمام ، لفته منصوری ، محمدحسین پاپلی یزدی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰