چین در رؤیای ابرقدرتی ،اما…

سفر «نانسی پلوسی» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان و مخالفت صریح و آتشین چین و حوادث در پی آن در منطقه پاسیفیک یک سکانس از یک فیلم بلند است که حداقل در سه دهه آینده در این منطقه شاهد آن خواهیم بود. صف‌آرائی نیروهای نظامی چین مقابل تایوان و برگزاری مانور پیرامون این جزیره و رجزخوانی چینی‌ها حضور ناو هواپیمابر و ناوهای هجومی آمریکا در نزدیکی جزیره تایوان و بی‌تفاوتی آمریکائی‌ها نسبت به چینی‌ها و انجام این سفر نشان می‌دهد آمریکا به سان یک ابرقدرت و چین به سان یک قدرت جهانی در حال تغییر ریل از همکاری به رقابت هستند و دورنمای رویاروئی در رفتار های طرفین نیز دیده می‌شود.

تایوان تنها یک موضوع مورد مناقشه میان آمریکا و چین است. چین با اقتصاد پویای خود در نیم قرن اخیر توانست از یک کشور فقیر آسیائی به دومین قدرت بزرگ اقتصاد جهان پس از آمریکا تبدیل گردد.پیش بینی‌ها نشان می دهد تا سال ۲۰۳۰ میلادی اقتصاد چین از اقتصاد آمریکا پیشی خواهد گرفت و قدرت اول اقتصادی جهان خواهد شد.پس از جنگ سرد و فروپاشی شوروی و نظم دو قطبی آمریکا به سان تنها ابرقدرت تا سال ۲۰۱۰ میلادی رفتار کرد.

با طلوع چین در ابتدای قرن بیست و یکم همواره در سیاست بین الملل بر این نکته تاکید می‌شود که رقابت و رویاروئی آتی در منطقه پاسفیک میان آمریکا و چین صورت خواهد گرفت جائی که علاوه بر چین تمامی قدرت‌های مهم غیر اروپائی قرن بیست و یکم شامل روسیه، هند و ژاپن، کره جنوبی، استرالیا، اندونزی و مالزی در آن حضور دارند.انتقال مرکز ثقل قدرت جهان از آتلانتیک به پاسفیک موجب شدآمریکا از مراکز سنتی حضور و نفوذ خود کاسته و متمرکز بر پاسیفیک شود.خروج آمریکا از عراق و افغانستان و حضور کم‌رنگ در خلیج فارس ترجمه عملی استراتژی جدید آمریکا برای تمرکز بر پاسیفیک است.

هر چند برخی از تحلیل‌گران با ارائه ایده چین،،آمریکا معتقد هستند که چین بر خلاف روسیه بازیگر درون نظم بین‌المللی موجود است و به دلیل وابستگیِ ساختاری اقتصادش به غرب از رفتارهای غیر متعارف با نظم موجود اجتناب خواهد کرد.چینی‌ ها نیز با ایده‌های بزرگ ولی با آرامش و مگااستراتژی صعود صلح‌آمیز و صلح جهان برای نیم‌قرن اژدهای خفته‌ای بود که به پاخاست و در حال حاضر قدرت دوم اقتصادی جهان و قدرت سوم نظامی جهان است و سودای تبدیل شدن به یک ابر قدرت و هم آوردی با آمریکا را دارد.

البته به نظر نمی‌رسد که چینی‌ها در مواجهه با آمریکا و غرب افراط کنند زیرا که می‌دانند هزینه‌های رویاروئی با غرب و آمریکا برای اقتصاد چین قطعاً کمرشکن خواهد بود و توسعه چین و تمشیت یک و نیم میلیارد انسان چینی را با خطر مواجه خواهد کرد.به هر روی به نظر می‌رسدمنطقه پاسیفیک و تعامل و یا تقابل چین و آمریکا آبستن حوادث زیادی خواهد بود که بر قطب‌بندی قدرت،بازی بازیگران، سلسله مراتب بازیگران و قواعد بازی در سیاست بین‌الملل تأثیر خواهد گذاشت و درس‌های مهمی برای سیاست‌ ورزی سیاستمداران و تحلیل‌گرانِ روابط بین الملل خواهد داشت.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

ع