نسخه نجات کارگران در دوران پساکرونا
تغییرات سریع فناوری و جهانیشدن با این که برای بسیاری از اقشار با مزیتهای زیادی همراه بوده، اما برای کارگران یدی -هم در کشورهای توسعهیافته و هم در حال توسعه- آنقدرها خوشیمن نبوده است. حال که به بهانه اثرات همهگیری کووید توجه دوبارهای به مباحث بازار کار جلب شده، دنی رودریک -استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد-
تغییرات سریع فناوری و جهانیشدن با این که برای بسیاری از اقشار با مزیتهای زیادی همراه بوده، اما برای کارگران یدی -هم در کشورهای توسعهیافته و هم در حال توسعه- آنقدرها خوشیمن نبوده است. حال که به بهانه اثرات همهگیری کووید توجه دوبارهای به مباحث بازار کار جلب شده، دنی رودریک -استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد- به تحلیل راهکارهایی برای بهبود رفاه و حس ارزشمندی کارگرها پرداخته است. او در نهایت بهترین راه را انتقال تقاضا به سوی مشاغل افراد با تحصیلات پایین و مناطق نیازمند شغل میداند؛ به صورتی که سیاستهای دولتها با ایجاد انگیزه برای بنگاهها و پدیدآورندگان فناوریهای نو، به ایجاد شغلهای بیشتر برای افراد با تحصیلات میانه و تبدیل فناوریها به مکمل کار کارگران کمک کند تا فضای بازار کار قطبیتر نشود و طبقه متوسط از بین نرود.
سهم کمتر برای کارگران
دنی رودریک، اقتصاددان مطرح ترکیهای و استاد اقتصادسیاسی بینالملل در دانشگاه هاروارد است. او مسئلهی کارگران را بدین شکل مطرح میکند که در چهار دهه گذشته، رشد فناوری و جهانیشدن مزیت مهمی برای افرادی بوده که مهارت و دانش، ثروت یا ارتباطات داشتهاند. اما برای کارگران معمولی، چندان مزیتی در کار نبوده است. در کشورهای پیشرفته با وجود افزایش بهرهوری نیروی کار، درآمد افراد با تحصیلات پایین چندان افزایشی نداشته است. مثلاً از سال ۱۹۷۹ دستمزد کارگران صنعت در ایالات متحده کمتر از یک سوم نرخ رشد بهرهوری افزایش یافته است.
رودریک میگوید نظریه استاندارد اقتصاد پیشبینی میکند در کشورهای در حال توسعه، این نیروی کار باشد که منتفع اصلی جهانیشدن باشد، اما به نظر میرسد شرکتهای و صاحبان سرمایه نفع اصلی را بردهاند و آزادسازیهای تجاری با سرکوب حقوق نیروی کار همراه بوده است. معضلات بازار کار منجر به تنشهای اجتماعی و سیاسی میشود؛ شواهدی از تأثیر کاهش مشاغل «یقهآبیها» -کارگران یدی- در افزایش ازهمپاشیدن خانوادهها، اعتیاد به مواد مخدر و جرایم در آمریکا دیده میشود.
راهکار چیست؟ ارادهی بنگاههای بزرگ؟
به گزارش اقتصاددان به نقل از بورسان ، نویسنده میگوید همهگیری کووید-۱۹ باعث شد مسائل بازار کار به درستی تحت ذرهبین مجدد قرار گیرند. در این شرایط وی میپرسد که کارگران باید چه راهی در پیش گیرند تا علاوه بر دریافت سهم منصفانهشان، به شغلهایی مناسب دسترسی پیدا کنند که به زندگیهایشان معنا ببخشد؟ یک راهکار این است که روی عمل بر اساس منافع شخصی شرکتهای بزرگ حساب باز کنیم؛ کارکنان خوشحال و راضی بهرهوری بالاتری دارند و با احتمال کمتری شغل خود را ترک میکنند. اما بسیاری از بنگاهها که ادعا میکنند استانداردهای بالایی در برخورد با نیروی کار دارند، معمولاً به شدت ضد تشکیل اتحادیههای کارگری هستند و کمترین دستمزدها را پرداخت میکنند. رودریک معتقد است به طور تاریخی آنچه که واقعا به افزایش دستاوردهای کارگران منجر شده، فشار کارگران از طریق اقدام جمعی و اتحادیهها بوده.
اتحادیههای ضعیف، چانهزنی ضعیف
بنابراین راهکار دوم، تقویت قدرت سازماندهی کارگران است. جو بایدن، رئیس جمهور فعلی آمریکا، صریحاً گفته بود که کوچکشدن طبقه متوسط آمریکایی به خاطر کاهش قدرت اتحادیههاست و وی در راستای افزایش قدرت چانهزنی و سازماندهی نیروی کار خواهد کوشید. دنی رودریک میگوید در کشوری مثل ایالات متحده که اتحادیهها به شدت ضعیف شدهاند، این راهکار لازم است اما نگاهی به کشورهای اروپایی که اتحادیههایشان قدرت سابق را دارند نشان میدهد که کافی نیست.
بازار کار دوگانه با حضور اتحادیهها و قوانین کار محکم
کارگران فرانسوی منفعت زیادی از قوانین محکم کار و قدرت چانهزنی بردهاند؛ اما فرانسه یکی از بالاترین نرخهای بیکاری جوانان را میان اقتصادهای پیشرفته دارد. چرا؟ زیرا حقوق مستحکم نیروی کار باعث میشود یک بازار کار دوگانه شکل بگیرد: گروهی که داخل اتحادیهها و دارای تجربه هستند، سود میبرند اما افراد بیتجربه در یافتن شغل ناکام میمانند.
بیکاری کمتر به قیمت تورم؟
راه سوم که به حداقلکردن بیکاری توجه دارد، این است که تقاضای کافی نیروی کار از طریق سیاستهای انبساطی اقتصاد کلان تضمین شود. وقتی سیاست مالی مدام تقاضای کالاها در سطح کلان را بالا نگه دارد، بنگاهها به دنبال کارگرها خواهند دوید و نه برعکس! و بیکاری پایین خواهد ماند. تحقیقی نشان میدهد علت عقبماندن دستمزدها از بهرهوری از دهه هشتاد در آمریکا به خاطر سختگیریهای بودجهای دولتها بوده است. در حالی که افزایش مخارج شدید دولت بایدن در مقابله با بحران کووید باعث شد افزایش دستمزدها و کاهش بیکاری در شرایط فعلی تضمین گردد.
اما بازار کار پرفشار هر چند که به کارگران کمک میکند، اما ریسک تورم را بالا میبرد. نکته مهم دیگر هم این است که سیاست کلان اقتصادی نمیتواند به طور خاص کارگران با مهارت پایین یا منطقهای که نیاز بیشتری به کار است را هدف قرار دهد.
سیاستهای هدفمند بازار کار
راهکار چهارم رودریک چیست؟ انتقال ساختار تقاضا در راستای نفع کارگران با تحصیلات پایین و مناطق نیازمند شغل؛ کمبود مشاغل امن و طبقهمتوسطی ارتباط تنگاتنگی با ناپدیدشدن مشاغل یقهآبی تولیدی و فروش در بخش خدمات و مشاغل اداری در نتیجه جهانیشدن و تغییرات فناوریها دارد. سیاستگذاران باید بر گسترش عرضه مشاغل در میانه توزیع مهارت تمرکز کنند تا این اثرات قطبی را معکوس کنند. بنابراین نویسنده مدعی است برنامههای فعلی جهت توسعه صنعت و کسبوکارها باید به گونهای اصلاح گردند که انگیزه بنگاهها به سمت ایجاد شغلهای مناسب در محلهای درستش هدایت شود. ضمناً باید اثر فناوریهای جدید روی نیروی کار توجه بیشتری داشت. اکثراً از این صحبت میشود که نیروی کار باید آموزش داده شود تا مهارت استفاده از این فناوریها را پیدا کند. اما خیلی کم به این پرداخته میشود که ایدههای جدید چگونه باید خود را با نیروی کار سازگار کند.
بسیاری از اقتصاددانان -از جمله عجماوغلو و استیگلیتز- تصریح کردهاند که مسیر آینده فناوریها انعطافپذیر و وابسته به انگیزههای قیمتی، مالیاتها و ارزشهای حاکم میان فناوران است. سیاستهای دولتها میتواند اتوماسیون و فناوریهای هوش مصنوعی را به سمتی هدایت کند که به عنوان مکمل نیروی کار، و نه جایگزین آن، عمل کنند.
جمعبندی دنی رودریک این است که افزایش درآمد نیروی کار و حفظ شأن کار مستلزم تقویت قدرت چانهزنی کارگران و افزایش عرضه مشاغل خوب است. این به همه کارگران معاملهای بهتر و سهم عادلانهای از رفاه آینده میدهد.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :بیکاری ، حقوق ، حقوق کارگران ، کارگران
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰