مهندس نعمت زاده در خاطرات خود می گوید:
در دولت یازدهم، یک روز گزارش دادند آقایی با نود سال سن و منسوب به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، سال ها دچار مشکلات مالی است و حتی توان تهیه دارو ندارد. بررسی کردم متوجه شدم ایشان بازنشستهی سال ۱۳۵۶ و رئیس هیأت عامل وقت ایدرو، موسس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بودهاند.
در دولت یازدهم، یک روز گزارش دادند آقایی با نود سال سن و منسوب به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، سال ها دچار مشکلات مالی است و حتی توان تهیه دارو ندارد.
بررسی کردم متوجه شدم ایشان بازنشستهی سال ۱۳۵۶ و رئیس هیأت عامل وقت ایدرو، موسس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بودهاند.
سال ۱۳۵۸ به اشتباه ایشان را در فهرست کارمندان پاکسازی شده آوردهاند و حقوق بازنشستگی ایشان را قطع کردهاند.
یعنی چند تخلف همزمان انجام شده است، اول این که پاکسازی، شامل افراد بازنشسته نمیشود. دوم این که مستمری بازنشستگی طبق قانون، از حقوق اکتسابی فرد است و تحت هیچ شرایطی نباید قطع شود.
متأسفانه طی این سالها کسی هم به سراغ ایشان نرفته است.
پروندهی ایشان را خواستم و متوجه تخلفات شدم.
سوابق ایشان را از ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۹۵ پیگیری کردیم، حکم غیرقانونی پاکسازی ایشان لغو شد.
حقوق ایشان برقرار شد.
برای جبران این سالها، یک چک صادر شد، به یکی از دوستان ایدرو دادم تا ضمن عذرخواهی تقدیم ایشان کنند و اجازه بگیرند من به دیدنشان بروم.
روزی که به منزل ایشان رفتم، نود و سه سال داشتند و همراه همسرشان در خانهی محقری زندگی میکردند.
عذرخواهی کردم و گفتم، شما ببخشید، جوان بودند، قانون نمیدانستند، اشتباه کردند.
ایشان در حال ترجمه قرآن بود و جلد اول آن را به من هدیه داد.
تصورش مشکل است، پیرمردی در این سن که از انقلاب لگد خورده است، بعد از چند دهه فشار مالی، مشغول کار قرآنی است.
متأسفانه برخی گمان میکنند، همین که ادعا کنند برای انقلاب کاری انجام میدهند، آیندهشان تضمین شده است.
متوجه نیستند، هر ذرهی آن را باید جواب بدهند.
آن زمان، پیشنویس برنامهی دهسالهی راهبردی وزارت صنعت، معدن، تجارت را که تدوین شده بود، همراه داشتم، به ایشان دادم وخواهش کردم اگر نظری دارند ارائه کنند.
دو ماه بعد گفتند ایشان تماس گرفتهاند که به دیدن من بیایند.
پیغام دادم اجازه دهید من خدمت برسم. گفتند، شما آمدهاید، من باید به دیدار شما بیایم.
دکتر رضا نیازمند، نخستین مدیر عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران عصا زنان آمدند دفتر من، طرح ۳۰۰ صفحهای ما را مطالعه کرده بودند و ۳۵ صفحه نظرات خودشان را تایپ کرده بودند که هشتاد درصد آن، کاربردی بود.
آن بیست درصد هم شامل موارد بودکه به دلیل تغییر قوانین کشور، کاربرد نداشت.
چنین شخصیتهایی که این همه سال تنها رها شدهاند و از فکرشان استفاده نشد، ضایعهی بزرگی برای کشور هستند.
ایشان برای مدیران الگوست.
سال ۱۳۴۶ وزیر اقتصاد وقت از ایشان میخواهد، یک معاونت صنعتی ایجاد کند.
ایشان به ابتکار خودش، برای توسعهی صنعت، اساسنامه این سازمان را نوشتهاند و در مجلس تصویب شده است و بر اساس آن ماشینسازی تبریز و تراکتورسازی اراک راهاندازی شده است.
ایشان مؤسس شرکت ملی مس ایران هم بودهاند.
یعنی اگر آن روز هم مصدر کار بودند، اصلاحیه قانون ایدرو را تنظیم میکردند تا موانع قانونی رفع شود.
ما به جای ایشان این کار را انجام دادیم و این قانون از سال ۱۳۹۳ ابلاغ شد تا ایدرو بتواند در خدمت بخش خصوصی باشد، بدون این که سرمایهگذاری کند.
امروزه این قانون درشرکت پتروشیمی هم وجود دارد، اما متأسفانه از آن استفاده نمیشود.
مهندس نعمت زاده نمی داند.
در سال ۱۹۷۵ کمی پیش از انقلاب ایران که کارخانه ولوو در حال ورشکستگی بود از رضا نیازمند خواستند که به سوئد برود، مشکلات را حل کرده، کارخانه را سودآور کند و از خطر ورشکستگی نجات دهد.
نیازمند هم شش ماه سوئد بود.
ولوو را به سودآوری رساند.
در پایان از او پرسیدند اجرت تو چقدر است؟
که گفت هیچ پولی دریافت نمیکند در مقابل پادشاه سوئد نشان و لقب شوالیه را به رضا نیازمند داد.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :خاطرات ، مهندس نعمت زاده
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰