تاریخ انتشار : دوشنبه 10 شهریور 1399 - 14:47
کد خبر : 17204

ملاک دینداری شعار است یا رفتار؟

ملاک دینداری شعار است یا رفتار؟

اقتصاددان:  گفت: ملاک دینداری شعار است یا رفتار؟ گفتم: بدیهی است به رفتار! گفت: حضرت علی(ع) می فرمایند: «اِنَّ عَمَلَکَ لَیسَ لَکَ بِطُعمَه وَ لکنَّهُ فی عُنُقِکَ اَمانَه» . “قدرتی که به تو سپرده اند طُعمه‌ای نیست که به چنگ آورده باشی، بلکه امانتی است که به تو داده‌اند”. گفتم: آری،از حکیمانه ترین سخنان ایشان

اقتصاددان: 
گفت: ملاک دینداری شعار است یا رفتار؟

گفتم: بدیهی است به رفتار!

گفت: حضرت علی(ع) می فرمایند:

«اِنَّ عَمَلَکَ لَیسَ لَکَ بِطُعمَه وَ لکنَّهُ فی عُنُقِکَ اَمانَه» .

“قدرتی که به تو سپرده اند طُعمه‌ای نیست که به چنگ آورده باشی، بلکه امانتی است که به تو داده‌اند”.

گفتم: آری،از حکیمانه ترین سخنان ایشان است.

گفت: حالا شینزو آبه نخست وزیر ژاپن روز جمعه ۸ شهریور در سن ۶۶سالگی(سپتامبر ۱۹۵۴) وقتی متوجّه می‌شود که قادر به حفظ مطلوب امانت نخست‌وزیری ژاپن نیست، از این مقام استعفا می‌دهد. وی در توجیه این استعفایش این گونه استدلال می کند:
“بیماری قدیمی‌ام از ماه گذشته عود کرده و بر وضعیت جسمانی‌ام اثر گذاشته است. ضعف جسمانی ممکن است باعث اشتباه در قضاوت و تصمیم‌گیری سیاسی شود.به همین دلیل از نخست‌وزیری کناره‌گیری می‌کنم. بابت کارهایی که نتوانستم به سرانجام برسانم عذرخواهی می‌کنم”.

آموزه های کدام دین و مذهب بهتر از مکتب امام علی(ع) یک انسان را در اوج قدرت سومین کشور اقتصادی دنیا،این گونه مجاب می کند که بدون پنهان کردن بیماریش، در اوج زهد ردای پست و مقام را درآورد و متواضعانه از مردمش به خاطر کاستی ها عذرخواهی کند؟

گفتم: آفرین بر این صداقت و جوانمردی او.

گفت:اکنون شما این کار آبه را مقایسه کنید با عملکرد برخی از پیرمردهایی که ۴۰ سال در جمهوری اسلامی به صورت ناموفّق در قدرت بوده‌اند و مُسن تر از آبه هستند و بعضاً هنوز دارای چندین مسئولیت مهم و خطیر هستند و مثل سریش به قدرت چسبیده‌اند و آن را رها نمی‌سازند!

حالا عملکرد کدام یک از مسئولان دو کشور به توصیه و توصیف امام علی از قدرت و حکمرانی نزدیک تر است و کدام یک مسلمان‌ترند؟!

گفتم: شاید اینان شیفتۀ خدمت اند!

گفت: شیفتۀ خدمت یا قدرت؟!بعضی از این ها به گونه ای حرف می زنند که گویی می پندارند که اگر مردم اینان را نداشتند، چه می کردند؟!

می گویند در یک روستایی گاوی داشتند که چند خانواده از شیر آن استفاده می کردند و منبع روزیِ آن ها بود. یک روز گاو خواست تا از خُمره ای آب بخورد اما سر گاو درون خُمره گیر کرد. مردم روستا اول خواستند خُمره را بشکنند اما گفتند نزد کدخدا برویم تا شاید راه چاره بهتر ببیند.

کدخدا گفت: سر گاو را ببرید! بریدند و گفتند یا شیخ هنوز سر گاو در خُمره مانده! گفت: حالا خُمره رابشکنید! و چنین کردند.

کدخدا رفت و ناراحت و غمگین در گوشه ای نشست.

مردم گفتند: ای کدخدا! ناراحت نباشید هم گاو و هم خمره فدای شما.

گفت: من ناراحتِ گاو یا خمره نیستم! از این ناراحتم که اگر شما من را نداشتید، چگونه امورات زندگی خود را می چرخاندید!
حالا ما نگرانیم اگر این مسئولین دلسوز و خلّاق را نداشتیم چه بلایی سرمان می آمد؟؟؟؟

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....