تاریخ انتشار : پنجشنبه 10 آذر 1401 - 23:01
کد خبر : 108824

فرمول ساخت چرندیات

فرمول ساخت چرندیات

امروز یکی از جلوی محل کار من رد می شد، آمد داخل و گفت: اجازه هست دستامو اینجا بشورم؟! به سمت شیر دستشویی راهنمایی اش کردم و گفتم: بفرمایید! رفت و از توی دستشویی داد زد: اجازه هست از ریکا تون هم استفاده کنم؟! گفتم: خواهش می کنم! حتماً. بعد از دقایقی برگشت و گفت:

امروز یکی از جلوی محل کار من رد می شد، آمد داخل و گفت: اجازه هست دستامو اینجا بشورم؟! به سمت شیر دستشویی راهنمایی اش کردم و گفتم: بفرمایید!

رفت و از توی دستشویی داد زد: اجازه هست از ریکا تون هم استفاده کنم؟! گفتم: خواهش می کنم! حتماً.

بعد از دقایقی برگشت و گفت: شما توی مایع ظرفشویی تون سرکه نمی ریزید؟! گفتم: سرکه برا چی؟! گفت: مایع ظرفشویی موادی توش هست که برای سلامتی ضرر داره. باید نصف-نصف سرکه بهش اضافه کرد تا اون مواد رو بشوره ببره.

گفتم: این احیاناً از تجویزهای شتر  ….. و شتر ….. نیست؟ جا خورد! و از عنوان شغلی شتر که به آن دو دلقک شیاد دادم خندید و گفت: حالا ضرر که نداره! سرکه یه چیز مفیده، اگرم نیازی بهش نبوده باشه بهرحال ضرری به سلامتی نزده که!؟

گفتم: به سلامتی بدن شاید، ولی به سلامت عقل چرا، حتما ضرر می زند. گفت: یعنی چی؟ چه ضرری! گفتم: همهء شیادها تسمه های اسارت را به همین شیوه گام به گام و یکی یکی به دور عقل و خِرد، جسم و تن، اختیار و اراده، و حقوق و آزادی های شما می پیچند. ابتدا می گویند حمام که رفتی فلان کار را بکن! تو فکر می کنی ضرری که نداره!؟ پس انجام میدی. بعد می گویند فلان و بهمان و … ! و همینطور یکی یکی زنجیرهای اسارت را به دور شما می کشند تا جایی که ده دقیقه حمام کردنت هم در اختیار خودت نباشی و در بردگی و بندگی آنها سپری شود. در حالیکه همان دفعه اول که گفتند فلان کار را بکن اگر گفته بودی ساکت شو! امروز از صبح تا شب و  فردا و امسال و سال آینده و تا آخر عمرت را مجبور نبودی تحت اراده و تصمیم یک مشت شارلاتان سپری کنی و آدم کوکی آنها باشی.

به فکر فرو رفت… سپس گفت: تا حالا از این موضع بهش نگاه نکرده بودم!

گفتم: باور فلسفی و روانشناسی تا امروز این بوده که پروسهء پذیرش یک گزاره جدید در دو مرحله انجام می شود؛ “فهم مطلب” و “قبول آن”.
“فهم مطلب” یعنی وقتی به شما مثلا می گویند: سرکه به مایع ظرفشویی اضافه کن، تو سرکه را می شناسی، مایع ظرفشویی را می شناسی و عمل مخلوط کردن را هم بلدی، پس این گزاره را “فهم” می کنی. سپس به چیزهایی مثل “بی ضرر بودن سرکه” و “بی خطر بودن مخلوط کردن این دو” و میزان اعتمادت به گویندهء این مطلب و دیگر چیزها اندیشیده و آن را “قبول” می کنی.

این باور دانشمندان تا امروز بود. اما امروز باور همان دانشمندان و متخصصین روانشناسی و رفتارشناسی بر این است که فهم و پذیرش در یک مرحله اتفاق می افتد و آن همانا همزمان با شنیدن است! یعنی در اکثریت موارد؛ همین که یک ادعایی را بشنوی، در جا فهم و پذیرش آن اتفاق افتاده و اثر خود را بر مغز شما گذاشته است.

آنگاه زدودن آن از مغز، نیازمند تلاش فعالانه است. حالا اینکه یک متخصص توی رسانه ها بیاید در چرند و شبه‌علم بودن آن ادعا سخن گفته و اطلاع‌رسانی کند، اینها در واقع همان مرحلهء زدایش آن گزاره یا مطلب از مغز است، و البته هرگز در زدودن کامل آن موفق نخواهی شد، زیرا همیشه اثری از آن مطلب در مغز شما تا زمان مرگ باقی خواهد ماند.

بنابراین، در هنگام شنیدن هر مطلبی، هر خبری و هر ادعایی هرچند ساده و بی ضرر، ابتدا اصل را بر نپذیرفتن و جای ندادن آن در مغز خودت بگذار تا اگر سنجیدی و نادرست و غیرواقع بود، آسیب کمتری به مغزت رسیده باشد. اگرچه بهرحال آن به محض شنیده شدن بر مغز اثر می گذارد.

تشکر کرد و گفت: راست میگی! برم خونه از خانمم و دیگرانی که این قصه سرکه و ریکا رو یادشون دادم هم عذرخواهی کنم و بگم دست از این کار احمقانه بردارن… و رفت.

همینطور که دور می شد گفتم: با همین فرمول درباره خیلی چیزهای دیگه که توی مغزمون جا دادن هم فکر کن… خندید و دست تکان داد و رفت.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

ع

برچسب ها :

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....