طرحهای غیر عقلانی و نتایج معکوس

دولت اعلام کرده که برای جلوگیری از قاچاق آرد، طرح کارت هوشمند را راه اندازی کرده است. در اینجا می خواهم اثبات کنم این طرح به سرانجامی نمی رسد.

اقتصاددان: در ضمن این طرح جراحی اقتصادی نیست بلکه کشتار مردم است.
اگر کسی نظریه مارشال در مورد تعادل قیمت کالاها را در کتاب اقتصاد خرد خوانده باشد ، محال است دست به چنین طرح‌هایی بزند.
نظریه مارشال به نسبت قیمت کالاهای مختلف با یکدیگر اشاره دارد.
وقتی قیمت یک کالا گرانتر می شود . این گرانی بر قیمت سایر کالاها اثر دارد.
در ایران قیمت دلار به یکباره از سه هزار تومان به ۲۵ هزار تومان افزایش یافت.
با افزایش قیمت دلار، دو صنعت دولتی یعنی صنعت ذوب آهن و فولاد و صنعت پتروشیمی ، قیمت محصولات، خود را بعد از یکساعت با قیمت دلار هماهنگ کردند.
صنعت خودرو سازی از حول حلیم خودش را به ته دیگ انداخت ، این صنعت محصولات خود را با قیمت پنجاه هزار تومان برای یک دلار هماهنگ کرد. یک پراید چهار هزار دلار است. وقتی دویست میلیون می شود.
صنایع لوازم خانگی هم قیمت محصولات خودشان را با قیمت هر دلار سی هزار تومان هماهنگ کردند.
دولت قبلی اجازه افزایش قیمت محصولات کشاورزی را نداد . از طرفی اجازه افزایش دستمزدها را هم نمی داد.
اما در هشت ماهه دولت فعلی قیمت همه محصولات غذایی مثل نخود ، لوبیا، عدس ، برنج ، و گوشت مرغ ، گوشت گوسفند و ماهی،و ..؟ بجز نان قیمت خودشان را با قیمت هر دلار ۳۰ هزار تومان هماهنگ کردند.
وقتی دلار سه هزار تومان بود . آن موقع حداقل حقوق ماهی یک میلیون هشتصد هزار تومان بود. یعنی هر کارگر ماهی ششصد دلار در ماه حقوق می گرفته است.
ولی در حال حاضر با توجه به حداقل حقوق پنج میلیون هشتصد هزار تومانی . اگر دلار را ۳۰ هزار تومان در نظر بگیریم ، حداقل دستمزد می شود ۱۹۰ دلار در هر ماه .
این یعنی فقر مطلق . در ایران هرگاه قیمت دلار بالا می رود، صنایع به سرعت قیمت خود را متعادل می کنند. ولی هنگامیکه دولت اجازه افزایش قیمت مواد غذایی را ندهد،
در این حالت موضوع قاچاق محصولات غذایی به خارج از کشور ، پر سود ترین شغل می شود.
در دولت فعلی بجز بنزین و نان قیمت همه محصولات قیمتش با هر دلار ۳۰ هزار تومان هماهنگ شده است.
پس بنا بر این برای دلالان فقط قاچاق نان و بنزین به صرفه است.
از طرف دیگر چون دولت مخالف بالا رفتن دستمزدها است، در نتیجه فرار نیروی کار مولد هم افزایش یافته . بطوریکه هر کسی که توانایی دارد سعی می‌کند ، هر جور شده ، به خارج از کشور مهاجرت کند.
در این موقعیت عقلایی ترین کار افزایش قیمت نان و بنزین و دستمزد است.
ولی دولت چه کاری می خواهد انجام دهد؟
دولت می خواهد قیمت آرد را آزاد کند. ولی بر روی قیمت نان بصورت هوشمند یارانه پرداخت کند.
از طرفی صنایع مواد غذایی وابسته به آرد هم قیمتشان را با هر دلار سی هزار تومان هماهنگ کردند مثل ماکارونی و شیرینی و بیسکویت و..
این طرح یعنی دستمزد کارگران را از روزی ۶۰۰ دلار به ۱۹۰ دلار کاهش یافته، و دولت حالا می خواهد ، سوبسید بدهد، فقط قیمت نان را کنترل کند. این یعنی مردم را به گدایی انداختن.چون
اول: این روش کنترل قیمت در جایی مسبوق به سابقه نیست. لذا درجه موفقیتش معلوم نیست. به احتمال زیاد شکست می خورد.
دوم :اگر هم موفق شود ، تنها کار دولت این است که مردم را به فقر و بدبختی انداخته بطوریکه همه مستحق نان هستند.
سوم : اگر مردم در نتیجه فقر مطلق ،کارت خود را فروختند ، آن موقع چه می شود؟
چهار م: در حال حاضر در نتیجه جنگ روسیه با اوکراین ، امکان واردات مواد غذایی برای همه کشورها مشکل شده است.
وظیفه دولت این است که به هر طریق ممکن مواد غذایی خودش را در کانال های امن توزیع کند. در این صورت سیاست های قیمتی و یارانه ای زاید و کاری عبث بشمار می آید. اگر این مواد غذایی از دست دولت به هر طریقی خارج شود. قطعا آن مواد غذایی بدست مردم نخواهد رسید . در نتیجه سیاست قیمتی و یارانه ای و بازار آزاد مفید به فایده نیست.
این یعنی انداختن مردم در ورطه فقر و گرسنگی
در نتیجه پیشنهاد مشخص این است که دولت کانال تولید ،واردات و توزیع مواد غذایی را بدست گیرد. حضور دلال و احتکار گر و قاچاقچی در سیستم توزیع مواد غذایی بسیار خطرناک است.
مثلاً دولت می تواند توزیع مواد غذایی را محدود به فروشگاه‌های زنجیره‌ای کند و انبار داری را هم خود برعهده گیرد و یا با نظارت دولت برعهده همان فروشگاه زنجیره ای باشد.
در ضمن، اجازه افزایش حقوق را هم بدهد.حقوق افراد و جامعه با یک شیب ملایم باید افزایش یابد.
در ضمن صادرات مواد غذایی را ممنوع کند.

/پ