تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1400 - 19:57
کد خبر : 77394

سرنوشت اقتصاد و مردم در پایان رالی بورسها

سرنوشت اقتصاد و مردم در پایان رالی بورسها

اکونومیست در طرح جلد این هفته خود ترن هوایی را رسم کرده که به اوج رسیده و در آستانه شیب تند است. این مقاله با عنوان «وقتی رالی تمام می‌شود» به این مساله پرداخته که اگر بازار سهام سقوط کند چه اتفاقی برای اقتصاد و مردم می‌افتد. ضمن اشاره بر بحران‌های تاریخی بورس‌ها، نقاط تمایز

اکونومیست در طرح جلد این هفته خود ترن هوایی را رسم کرده که به اوج رسیده و در آستانه شیب تند است. این مقاله با عنوان «وقتی رالی تمام می‌شود» به این مساله پرداخته که اگر بازار سهام سقوط کند چه اتفاقی برای اقتصاد و مردم می‌افتد. ضمن اشاره بر بحران‌های تاریخی بورس‌ها، نقاط تمایز وضعیت فعلی با گذشته را بررسی کرده است. در ادامه بخش اصلی این مقاله ترجمه شده و سه درس اصلی این گزارش برای فعالان بورس تهران تشریح شده‌اند.

 «برای تاریخ‌دانان تمام اتفاقات منحصر به فرد هستند» این را چارلز کیندلبرگر در مطالعه خود درباره بحران‌های مالی می‌نویسد. اما در حالی که «تاریخ خاص است؛ اقتصاد عمومی است» و عموم به دنبال الگوهای تکرارشونده برای پیش‌بینی مسیرهای بعدی هستند. امروز سیستم مالی آمریکا شبیه قبل از سقوط سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۸ نیست، اما اخیرا نشانه‌هایی از ترس در وال استریت دیده می‌شود: روزهای معاملاتی وحشیانه که بدون خبری واقعی، نوسانات ناگهانی قیمت‌ها را رقم می‌زند. سهام وال استریت بدترین ژانویه خود را از سال ۲۰۰۹ تجربه کرد و ۵٫۳ درصد کاهش یافت. دارایی‌های مورد علاقه سرمایه‌گذاران خرد در سال ۲۰۲۱ مانند سهام فناوری، رمزارزها و سهام سازندگان خودروهای برقی اخیرا با ریزش قیمت مواجه شدند.

 

خطر از بورس آمریکا رفع شد؟

وسوسه‌انگیز است که فکر کنیم فروش ماه ژانویه دقیقا همان چیزی بود که لازم بود تا بازار سهام را از افراط در سفته‌بازی پاکسازی کند. اما سیستم مالی جدید آمریکا همچنان مملو از ریسک است. قیمت دارایی‌ها بالا است: آخرین باری که قیمت سهام نسبت به سود بلندمدت (P/E) انقدر گران بوده به قبل از رکود سال‌های ۱۹۲۹ و ۲۰۰۱ مربوط می‌شود. بانک‌های مرکزی نیز برای مهار تورم قرار است نرخ بهره را افزایش دهند. انتظار می‌رود فدرال رزرو آمریکا در سال جاری ۵ دفعه افزایش نرخ داشته باشد.

 

قیمت بالا و افزایش نرخ بهره؛ دو ریسک اصلی وال استریت

به گزارش اقتصاددان به نقل از بورسان  ، ترکیبی از ارزش‌گذاری‌های بسیار بالا و افزایش نرخ‌های بهره می‌تواند به راحتی منجر به زیان‌های بزرگ شود. اگر زیان‌های بزرگ محقق شود، سؤال مهم برای سرمایه‌گذاران، برای بانک‌های مرکزی و اقتصاد جهانی این است که آیا سیستم مالی با خیال راحت آنها را جذب می‌کند؟ پاسخ واضح نیست، زیرا این سیستم در ۱۵ سال گذشته توسط نیروهای دوگانه مقررات و نوآوری‌های تکنولوژیکی دگرگون شده است.

 

چرا تبعات ریزش بورس می‌تواند نگران‌کننده نباشد؟

قوانین جدید بازار سرمایه، ریسک‌پذیری را تا حد بالایی از بانک‌ها خارج کرده است. دیجیتالی‌سازی فرآیندها منجر به ظهور قدرتمندتر یارانه‌ها، پلتفرم‌های جدید معاملاتی و همچنین نزدیک به صفر شدن هزینه مبادلات شده است. در نتیجه یک سیستم با فرکانس بالای معاملات و البته بازیگران جدید ظهور کرده است. معاملات سهام دیگر تحت سلطه صندوق‌های بازنشستگی نیست، بلکه صندوق‌های قابل معامله در بورس یا همان ETFها و انبوهی از سرمایه‌گذاران خرد که از نرم‌افزارهای جدید استفاده می‌کنند نقش برجسته‌تری دارند. بازارها با سرعت سرسام‌آوری کار می‌کنند: حجم معاملات سهام در آمریکا ۳٫۸ برابر یک دهه قبل شده است.

بسیاری از این تغییرات برای بهتر شدن و دسترسی ساده‌تر و ارزان‌تر عموم به انواع دارایی‌ها بوده است. سقوط ۲۰۰۸-۲۰۰۹ نشان داد که وابستگی به بانک‌ها چقدر می‌تواند خطرناک باشد. امروزه بانک‌ها مرکزیت کمتری در نظام مالی دارند، ساختار سرمایه‌گذاری بهتری دارند و دارایی‌های بسیار پرخطر کمتری در اختیار دارند. اکنون ریسک‌پذیری بیشتر توسط صندوق‌هایی انجام می‌شود که سهامداران یا سرمایه‌گذاران آنها نگاه بلندمدت‌تری دارند و روی کاغذ ظرفیت بالاتری برای تحمل زیان دارند.

 

دو نگرانی اصلی در صورت ریزش بورس‌ها

با این حال همچنان دو خطر برجسته است. اول، بخشی از اهرم (یا اعتبار دریافتی) در بانک‌های سایه و صندوق‌های سرمایه‌گذاری پنهان است. برای مثال، کل وام‌ها و بدهی‌های صندوق‌های پوشش ریسک، صندوق‌های سرمایه‌گذاری و صندوق‌های بازارگردان از ۳۲ درصد در یک دهه قبل به ۴۳ درصد تولید ناخالص داخلی افزایش یافته است. این تمرکززدایی از نظام بانکی باعث شده شرکت‌ها می‌توانند بدهی‌های هنگفتی را بدون اینکه کسی متوجه شود ایجاد کنند. بنابراین، هرگونه ریزشی در قیمت دارایی‌ها می‌تواند فشار بزرگتری را به سایر بخش‌های مالی جهت تسویه اعتبارات (اهرم‌ها) وارد کند.

خطر دوم این است که اگرچه سیستم جدید غیرمتمرکزتر است، اما همچنان متکی به تراکنش‌هایی است که در کانال‌هایی خاص متمرکز است. ETFها با ۱۰ تریلیون دلار دارایی، به چند شرکت کوچک بازارساز متکی است تا از نقدشوندگی دارایی سهام خود مطمئن باشد. تریلیون‌ها دلار از قراردادهای مشتقه از طریق پنج اتاق تهاتر آمریکایی انجام می‌شود. همه این شرکت‌ها یا مؤسسات دارای ضربه‌گیرهای ایمنی هستند و اکثر آنها می‌توانند وثیقه یا «حاشیه» بیشتری را برای محافظت از خود در برابر ضررهای کاربرانشان مطالبه کنند. با این حال، تجربه اخیر دلایلی را برای نگرانی نشان می‌دهد. در ژانویه ۲۰۲۱، معاملات دیوانه‌وار در سهام GameStop منجر به هرج و مرج شد و بسیاری از سرمایه‌گذاران بزرگ را به حد تسویه یا همان مارجین کال رساند. موضوعی که در صورت تکرار می‌تواند وحشت در کل سیستم مالی را تشدید کند.

 

چرا شهروندان نمی‌توانند به سقوط بورس بی‌تفاوت باشند؟

شهروندان عادی ممکن است فکر کنند که سوختن تعدادی از معامله‌گران روزانه و مدیران صندوق اهمیت زیادی ندارد. اما چنین آتش‌سوزی می‌تواند به بقیه اقتصاد آسیب برساند. ۵۳ درصد از خانوارهای آمریکایی سهام دارند (در مقایسه با ۳۷ درصد در سال ۱۹۹۲)، و بیش از ۱۰۰ میلیون حساب کارگزاری آنلاین وجود دارد. اگر بازارهای اعتباری دچار مشکل شوند، خانوارها و شرکت‌ها برای استقراض با مشکل مواجه خواهند شد. به همین دلیل است که در آغاز همه‌گیری، فدرال رزرو به‌عنوان «آخرین منبع نجات» عمل کرد و قول داد تا ۳ تریلیون دلار از طیف وسیعی از بازارهای بدهی حمایت کند و همچنین از معامله‌گران و برخی از صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک حمایت کند.

 

امیدوار، اما هوشیار

از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ بانک‌های مرکزی و قانون‌گذاران دو هدف ناگفته داشته‌اند: عادی‌سازی نرخ‌های بهره و توقف استفاده از پول عمومی برای پذیرش ریسک‌های خصوصی. به نظر می‌رسد که این اهداف در تهدید هستند: فدرال رزرو باید نرخ بهره را افزایش دهدکه می‌تواند باعث بی‌ثباتی نظام مالی شود. در موضوع دوم، اوضاع بهتر است و سیستم مالی در وضعیت مناسب‌تری نسبت به سال ۲۰۰۸ قرار دارد که قماربازان بی‌پروایی در بیر اشترن و لهمان برادرز دنیا را به بحران کشاندند. با این حال، اشتباه نکنید: جهان مالی با آزمایش سختی روبرو است.

 

درس‌هایی برای بورس تهران

هرچند تلاطمات جهانی، اثرات بزرگ و مستقیمی به دلیل ایزوله بودن کشورمان بر بورس تهران ندارد؛ اما نقاط مشترک این بحران‌ها درس‌های مهمی برای ما دارد.

۱) مساله دیگر فقط یک عده کت‌وشلواری نیستند: در سالیان دور، سیاست‌مداران و عموم جامعه مساله بورس را دغدغه یک سری افراد خاص و به اصطلاح «کت‌وشلواری» می‌دانستند. اما همانطور که معاملات آنلاین و کاهش هزینه مبادلات در دنیا دسترسی عموم را به این بازارها تسهیل کرده است، اتفاقات سال‌های ۹۸-۹۹ و همچنین مساله سهام عدالت، اکثریت مهمی از جامعه ایرانی را با بورس تهران درگیر کرده است. این موضوع باید به فال نیک گرفته شود و مشکلات بازاری که شفاف‌ترین بخش اقتصاد کشور را نمایندگی می‌کند، اکنون باید به نمایندگی از عموم جامعه و نه فقط «کت‌وشلواری‌ها» پیگیری شود.

۲) سیاست‌گذاری به جای سیاسی‌بازی: همانطور که در نوشته اکونومیست پیداست، هر بار با بروز یک بحران یا تنش، سیاست‌گذاران قواعد و قوانین تازه‌ای را با بررسی‌های مکرر به کار می‌گیرند تا بازارها بهتر کار کنند. در حالی که کارهای کارشناسی در صدر اتفاقات قرار می‌گیرد، کمتر صدایی از جنس «تحقیق و تفحص با اهداف سیاسی»، «افشای اسامی متهمان خیالی»، «دستور برای برخورد با متخلفان» و در مجموع «حرکات نمایشی» شنیده می‌شود. وضعیتی که برعکس، در بورس تهران در مواجهه با بحران سال ۹۹ بیشتر مورد توجه بود و حرکات جنجالی بازار گرم‌تری از کار کارشناسی داشت. فقط یک نمونه آنکه با وجود مداخلات متعدد و بی‌نتیجه مجلس، دولت و قوه قضائیه، هنوز بعد از یک سال و نیم هیچ گزارش مستدلی که اولا ریشه‌های عمیق اوج‌گیری و سقوط سال ۹۹ را توضیح دهد و ثانیا تعداد و میزان زیان‌دیدگان را تعیین کند نمی‌بینیم.

۳) ماموریت رسانه؛ شفافیت به جای لاپوشانی: اما مساله مهم‌تر که برای ما به عنوان رسانه بورسان اهمیت والایی دارد نحوه برخورد اکونومیست با تحولات بازار سرمایه است. اکونومیست رسانه‌ای با قریب دو قرن سابقه است، مرجع اصلی و اثرگذارترین رسانه اقتصادی دنیاست و بسیاری معتقدند حتی ایده مقالات پژوهشی دانشگاه‌ها وام‌دار محتوای آن است. همانطور که در لابه‌لای متن مشاهده می‌شود اکونومیست به طور دقیق و شفاف تمام ریسک‌ها و امیدهای موجود در بازارها را بازگو کرده و حتی در عنوان روی جلد نوشته است «زمانی که رالی پایان می‌یابد». اما در بورس تهران بارها می‌شنویم که گفته می‌شود «چرا رسانه منفی‌بافی می‌کند؟» یا «تحلیلگر نباید از افت سهم بگوید» و امثالهم؛ مواردی که بارها به ما نیز در بورسان نسبت داده‌اند و حتی به طرز مضحکی ما را متهم به علیه بازار سرمایه بودن کرده‌اند. این در شرایطی است که زمان همیشه اثبات کرده مخفی کردن واقعیات چگونه منجر به سلب اعتماد و فاصله‌گیری مردم از جامعه کارشناسی شده است. اگر کارشناسانی که تابستان ۹۹ نسبت به قیمت‌های بالای سهام هشدار می‌دادند مورد هجمه قرار نمی‌گرفتند و افراد بیشتری از ریسک‌های موجود سخن می‌گفتند؛ اولا شدت صعود و سپس افول بورس تعدیل می‌شد و ثانیا تاکید عموم تحلیلگران بر ارزندگی سهام طی ماه‌های اخیر با بی‌اعتنایی سرمایه‌گذاران مواجه نمی‌شد.

 

طرح جلد این هفته اکونومیست درباره «سرنوشت اقتصاد در صورت سقوط بازارهای سهام»
72a0cb9e 9bda 4c04 a68c 8b090f0e872c FriFeb112022 اقتصاددان نوشته

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....