تاریخ انتشار : جمعه 1 بهمن 1400 - 19:09
کد خبر : 75180

تُفکه(آب دهان)این کار با کیست؟

تُفکه(آب دهان)این کار با کیست؟

بسمه تعالی حدودا در سالهای بین ۶۸ تا ۷۰ که من کارمند رسمی شرکت نفت مناطق نفتخیز اهواز بودم، اتوبوسهای سرویس(مرحله اول)ما را از سطح مناطق مختلف شهر اهواز جمع و به دو طبقه یا همان چهار طبقه شرکت نفت منتقل می کردند تا از آنجا گروهی از پرسنل در دو طبقه، بیمارستان، باشگاه، خدمات

بسمه تعالی

حدودا در سالهای بین ۶۸ تا ۷۰ که من کارمند رسمی شرکت نفت مناطق نفتخیز اهواز بودم، اتوبوسهای سرویس(مرحله اول)ما را از سطح مناطق مختلف شهر اهواز جمع و به دو طبقه یا همان چهار طبقه شرکت نفت منتقل می کردند تا از آنجا گروهی از پرسنل در دو طبقه، بیمارستان، باشگاه، خدمات و مابقی نیروهای پروژه های مختلف با سرویس های مشخص(مرحله دوم)سوار و به محل کار خود منتقل و تقسیم شوند.

یک روز صبح سوار سرویس مرحله اول جمع آوری پرسنل از سطح شهر بودیم که برخلاف همیشه، ما را در دو طبقه پیاده نکردند و گفتند باید برویم تالار اجتماعات، بدلیل اینکه یکی از شخصیتهای مهم مملکتی آمده و میخواهد با شما صحبت کند.

من در ان زمان خود را انقلابی دو آتیشه میدانستم خیلی مشتاق بودم ببینم این شخصیت مهم چه کسی است و چه می خواهد بگوید؟

در محدوده تالار اجتماعات نفت، پیاده شده و به سمت سالن برگزاری حرکت کردیم تا در آنجا مستقر شویم، پس از چند دقیقه حجت الاسلام قرائتی وارد شدند، من خیلی خوشحال بودم که او را از نزدیک خواهم دید، سالن مملو از جمعیت بود.

ایشان شروع به سخنرانی کردند، گفت من که آمدم خوزستان، مسئولین محترم نفت از من خواهش کردند که چند ساعتی خدمت پرسنل محترم نفت اهواز باشم و تنها وقت مناسب همین ساعت بود که خدمت دوستان نفتی برسم و چند کلمه ای با شما صحبت کنم و به این دلیل به صورت غیرمترقبه اول صبح مزاحم شما شدم.

من غرقِ صحبتهای ایشان بودم که وی در مورد رابطه آمریکا و عربستان صحبتی کردند، یک جمله ای گفتند که من انتظارش را نداشتم و در جا یخ زدم، چرا که تعداد زیادی از شرکت کنندگان و حاضرین، منشی های خانمِ ادارات نفت بودند که در منطقه حضور داشتند و بیان این جمله، خارج از عرف بود.

ایشان در آن جمله خاص فرمودند که:عربستان مانند یک بچه خوشگل میماند که آمریکا با ایشان لواط کرده و علاوه بر این، خلافِ عرف، پولهایش را هم میبرد.

جمعیت غرقِ غش غش خنده شدند و من بیشتر احساس سردی می کردم.

جمله ای که ایشان گفت در شاّن حاضرین نبود، آن هم در بین پرسنل شرکت نفت و از زبان شخصیتی مانند آقای قرائتی و به همین جهت افسوس فراوان خوردم.

حقیقت:
امروزه می بینیم که در جامعه ی ما، چین و شوروی سرمایه های ما همچون منابع خام و طبیعی ما را به اشکال و قراردادهای مختلف آن هم بدون هیچگونه اِبا و ترسی غارت می‌کنند، شوروی بجای آن، تسهیلات نظامی محدود و برنامه ریزی شده و تحت کنترل به قیمت گزاف به ما می فروشد، چین هم هرچه جنس بدون کیفیت و بنجل دارد را به ما قالب می کند و ما مجبوریم آنها را بپذیریم چرا که باید با آمریکا و اروپا دشمنی نمایشی داشته باشیم تا رسالتی که بر عهده ماست را انجام داده باشیم.

کلام آخر:
حالا به آقای قرائتی عزیز باید گفت نوع رفتار چین و روسیه را با ادبیات زیبای خود تفسیر کنند و بفرمایند علاوه بر اینکه سرمایه ی ما را غارت می کنند اینها دیگر با ما چه می کنند؟ آیا تهیه روان کننده و آبِ دهان مورد نیاز هم، طبق عرف، بعهده ملت ایران است یا خیر؟

زمان بابادی شوراب
۳٠/ دی /۱۴٠٠

مسئولیت یادداشت فوق با نویسنده بوده و لزوما مورد تایید اقتصاددان نیست.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....