اگر درسخواندن فایده ندارد چرا دانشجو میشویم؟
ریشه اقتصادی اعتیاد به دانشگاه بیکاری تحصیلکردگان از جمله پررنگترین پدیدههایی است که در ایران دو دهه گذشته مشاهده کردهایم. مشکل از کجاست؟ اگر درس خواندن فایده ندارد چرا دانشجو میشویم؟ به نظر میرسد با وجود این که تحصیل در بسیاری از رشتهها و دانشگاهها بازار کار خوبی ندارد، اما هزینهفرصت پایین تحصیل در مقطع
ریشه اقتصادی اعتیاد به دانشگاه
بیکاری تحصیلکردگان از جمله پررنگترین پدیدههایی است که در ایران دو دهه گذشته مشاهده کردهایم. مشکل از کجاست؟ اگر درس خواندن فایده ندارد چرا دانشجو میشویم؟ به نظر میرسد با وجود این که تحصیل در بسیاری از رشتهها و دانشگاهها بازار کار خوبی ندارد، اما هزینهفرصت پایین تحصیل در مقطع آموزش عالی یک مشوّق مهم برای ورود افراد به دانشگاه است. از سویی مخارج تحصیل به خصوص در دانشگاه دولتی ناچیز است و از طرف دیگر بازار کار جذابی وجود ندارد که افراد را وسوسه کند به جای درس خواندن، کار کنند. برای مردان، وجود سربازی هم یک ضدانگیزه مضاعف است که فعلاً به سمت بازار کار نروند و به دانشگاه پناه آورند.
اصولاً چرا افراد به دانشگاه میروند؟ قاعدتاً یک دلیل اصلی آن باید متخصصشدن فرد در یک زمینه جهت کسب درآمد در آینده باشد. در واقع دانشگاه قرار است محلی باشد جهت سرمایهگذاری فرد در سرمایه انسانی خودش، به امید این که در باقی سالهای عمرش از این سرمایهگذاری منتفع شود. برای همین است که برای تحصیل، یک «بازدهی» قائل میشویم، مانند بازدهی هر سرمایهگذاری دیگر. البته علل دیگری مثل شأن اجتماعی هم -به خصوص در گذشته- جزو دلایل رفتن به دانشگاه بوده است؛ فواید دانشگاه هم میتواند بنا بر هدف افراد و محیط تحصیل، فراتر از فایده اقتصادی باشد. اما تمرکز این نوشته روی بُعد اقتصادی تحصیل در آموزش عالی است.
تصمیم فرد جهت تحصیل در یک رشته آموزش عالی تحت تأثیر شناخت خودش و خانوادهاش از بازار کار و آینده آن رشته است. انواع ارتباطاتی که فرد در این دوران میگیرد و دانش و مهارتی که میآموزد باعث میشود بتواند کیفیت بالاتری از نیروی کار خود را عرضه کند و در نتیجه نیروی کار خود را گرانتر بفروشد، یا بتواند سرمایهگذار موفقتری باشد. همچنین خود این موضوع که فرد تحصیل دانشگاهی داشته میتواند یک سیگنال مثبت برای بازار کار باشد که او را فرد توانمندتری بداند.
تحصیلات دانشگاهی در ایران چقدر مفید است؟
اما شهود ما از وضعیت بازار کار تحصیلکردهها میگوید برای بسیاری از رشتهها بازار کار خوبی در کار نیست؛ و یا بعضاً درآمد بالا و مطمئنی برای بسیاری رشتهها وجود ندارد. با این حال همچنان استقبال از آنها قابل توجه است. نرخ بیکاری بالای ۳۰ درصد تحصیلکردههای دانشگاه در تمام ۱۶ سال اخیر هم وضعیت درخشانی را به عنوان نتیجه دانشگاهرفتن نشان نمیدهد! نمودار زیر را ببینید:
نمودار فوق نشان میدهد نرخ اشتغال جوانانی که تحصیلات دانشگاهی ندارند، پایدارتر و در سطح بالاتری نسبت به تحصیلکردگان دانشگاه قرار دارد. نرخ بیکاری آنها در بازار کار (بیکار کسی است که در جستوجوی شغل است اما ناکام مانده) معمولا زیر ۲۰ درصد بوده است. نرخ بیکاری بالای تحصیلکردگان دانشگاه در اوایل دهه نود، احتمالاً به خاطر ورود موج دهه شصتیها پس از دانشگاه به بازار کار است.
اما چرا این اتفاق میافتد؟ چرا افراد در رشتههایی تحصیل میکنند که بازده خاصی در آینده برایشان ندارد؟ آیا شناخت افراد از بازار کار کم است؟ شاید، اما این نمیتواند همه این وضعیت را توضیح دهد. حتی خود این که افراد و خانوادهها تلاش کمی جهت شناختن دقیق بازدهی تحصیل در رشته منتخب خود انجام نمیدهند، به فرض این که درست باشد، باید ریشهای داشته باشد.
زندگی دانشجویی ارزان تمام میشود؟
تحصیل در مقطع آموزش عالی در ایران چقدر برای فرد خرج برمیدارد؟ به هر حال برای تصمیمگیری همزمان باید بازده و هزینه این کار را دید. اگر بازده چندان زیاد نیست ولی باز هم اقبال به آن هست، ممکن است هزینه بسیار پایین باشد. اتفاقا این مورد بسیار به واقعیت نزدیک به نظر میآید. تحصیل در دانشگاه دولتی که مشمول یارانه سنگینی میشود؛ خود تحصیل رایگان است و خدماتی هم با یارانه دولت ارائه میشود. در کنار هزینه مالی پایین تحصیل در آموزش عالی، باید دید آیا وقتی که افراد برای تحصیل میگذارند، باعث از دست رفتن فرصتهای کسب منفعت دیگری نمیشود؟
رفتن به دانشگاه برای بسیاری از افراد به این معنی است که نمیتوانند وارد بازار کار شوند و درآمد کسب کنند. اما اگر بازار کار فرصتهای کسب درآمد جذابی جلوی پایشان نگذارد چه؟ وقتی موج متولدان دهه شصت به بازه سنی ورود به بازار کار رسیدند، نرخ بیکاری افزایش چندانی پیدا نکرد. آیا آنها جذب بازار کار شده بودند؟ نه، ظرفیت دانشگاهها افزایش پیدا کرد و موج جمعیت جوان وارد دانشگاه شد. طبیعتاً اگر بازار کار ظرفیت جذب این جمعیت را داشت، وضعیت دیگری رقم میخورد. اما آنها همچنان در بازار کار مشارکت نکردند. اما همانطور که گفته شد، با تأخیر چندساله بالاخره با ورود تدریجی آنها به بازار کار، نرخ بیکاری هم بالا رفت.
بنابراین هزینههای کم تحصیل در دانشگاه و نبود فرصتهای جذاب خارج از آن موجب میشود احتمال انتخاب آن حتی اگر بازده خوبی نداشته باشد بیشتر شود. عاملی مثل وجود سربازی هم باعث میشود مردان از طریق تحصیل دانشگاهی آن را عقب بیندازند. سربازی را میتوان یک ضدانگیزه برای ورود به بازار کار دانست.
کیفیتهای متنوع آموزش
نکته مهمی که پیرامون بررسی تحصیلات در ایران وجود دارد این است که جدا از کمیت، کیفیت آموزش در مؤسسات آموزشی و رشتههای گوناگون تنوع قابل توجهی دارد. بنابراین نمیتوان برای کل نظام آموزشی نتیجه مشابهی را گرفت. اما هدف اصلی این گزارش این بود که بررسی کند چرا در بسیاری شرایط که فرد میداند تحصیلات بازدهی چندانی نخواهد داشت، باز هم تصمیم میگیرند که چند سال از عمر خود را صرف آن کند. البته رسیدن سیگنال منفی بازار کار درمورد تحصیل به افراد هم میتواند با تأخیر همراه باشد. همانطور که نمودار زیر نشان میدهد روند نزولی تعداد دانشجویان از سال ۹۳ شروع شده که قطعاً پایان تحصیلات دههشصتیها یک عامل مهم آن است.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :ایران ، تحصیلات دانشگاهی ، دانشگاه
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰