تاریخ انتشار : سه شنبه 4 آذر 1399 - 12:30
کد خبر : 25510

اقتصاد رژیم های سیاسی منسوب به اسلام نیست

اقتصاد رژیم های سیاسی منسوب به اسلام نیست

  در روزگاری که آزادی بیان و عقیده از افتخارات جوامعی محسوب می شود که به گرامی داشت آن ها مشتهر و به رعایت آن ها ملتزمند، متاسفانه معارف مطروحه در عرصه « اقتصاد اسلامی» ، عمدتا بدون اینکه از طریق بررسی و نقادی و تعمیق در مقالات و کتاب های مکتوب شده در باره

 

در روزگاری که آزادی بیان و عقیده از افتخارات جوامعی محسوب می شود که به گرامی داشت آن ها مشتهر و به رعایت آن ها ملتزمند، متاسفانه معارف مطروحه در عرصه « اقتصاد اسلامی» ، عمدتا بدون اینکه از طریق بررسی و نقادی و تعمیق در مقالات و کتاب های مکتوب شده در باره آن، مورد ارزیابی قرار بگیرد از ناحیه اشخاص محترم و جریان هایی مورد هجمه قرار گرفته است که برخی از کنش های مطروحه آنان در این زمینه، نه با آداب بزرگداشت علم و عالم و لوازم توسعه آن سازگار و نه با رعایت قاعده حرمت نظر و احترام به عقیده دیگران هم راستاست و این در حالی است که منطق حکم می کند که محققان دانشمند با رعایت عرف کنکاش در مباحث مطروحه در حوزه های معرفتی، آزادانه و متواضعانه نقد و نظر خود را بگویند و دغدغه های خود در گسترش علم و تصحیح انحرافات معرفتی را ، با پرهیز از کلی گویی های مشکوک به آمیختگی با نخوت و خود بزرگ بینی، عملیاتی نموده و به سامان برسانند که گفته اند
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد
بر این اساس و از آنجا که لازمه پیشرفت هر معرفتی، رعایت ظرایف مورد اشاره از جانب ورود کنندگان به موضوعات است قاعدتا« اقتصاد اسلامی» هم نباید از این رویه مستثنی گردد . یعنی باید شرایط به نحوی باشد که طی آن، هر عالمی بدون ترس از متهم شدن و یا مورد تهاجم قرار گرفتن و با آزادی کامل نظر معرفتی خود را عاری از هر گونه تخطئه و کنایه مطرح نماید و مشتاقانه خواهان استماع پاسخ قائلان به موضوع باشد تا معرفت خویش را کامل تر و اشتباهات احتمالی خوداز واقعیت راکمتر و تلقی خوداز حقیقت را صادق تر نماید.
در این ارتباط لازم است علاقمندان و ناظران کمتر متخصص در موضوع ، برای قضاوت در شنیده ها و موضع گیری له یا علیه منشورات ، عجله نفرمایند زیرا قضاوت درست و عادلانه هم ،خود وامدار برخورداری از دانش و آگاهی خشیت آور است.
ما بنا به ضرورت، طی ایام آتی، بتدریج نکاتی را در خصوص «اقتصاد اسلامی» و نسبت آن با اظهار نظر کنندگان در باره اش ،مطرح خواهیم نمود انشاءالله.

 

از نحوه و چگونگی ورود عمده افراد محترمی که با رویکرد انکار و رد به “اقتصاد اسلامی” می پردازند این واقعیت استنباط می شود که ضرورت دارد به جای اینکه توضیح داده شود “اقتصاد اسلامی “ چه هست ، اولویت دارد که برای آنان تبیین شود “ اقتصاد اسلامی “ چه نیست. زیرا تا زمانی که منکران، ماهیت آنچه را که منکر آن هستند نشناسند و در نتیجه در انتشار دیدگاه های خودشان، به مواردی اشاره کنند که « اقتصاد اسلامی» نبوده و صرفا پنداشته های آنان از « اقتصاد اسلامی» است ، منطقا امکان بحث و نقد عالمانه پیرامون « موضوع» مقدور نمی شود به این دلیل که از لوازمات اولیه محاجه علمی، اشتراک بر مفاهیم واحد از موضوع مورد بحث است.
براین اساس متذکر می شود که تحقیقا “اقتصاد اسلامی “ اقتصاد رژیم های سیاسی منسوب به اسلام نیست و اینگونه نمی باشد که به عنوان مثال چون در ایران نظام سیاسی ،اسلامی است پس اقتصاد جمهوری اسلامی هم ، همان اقتصاد اسلامی است. ساده ترین دلیل بر این حقیقت آن است که در کشور های متعددی، اقتصاد اسلامی موضوع تحقیق و تدریس و مباحثه است اما اصولا نظام سیاسی آن کشور ها ، اسلامی نمی باشد .
از سوی دیگر نسبت دادن اقتصاد ایران و وضعیت غم انگیز اقتصادی آن به “اقتصاد اسلامی “و انتساب بانکداری هرگز “غیر ربوی نشده آن “ به بانکداری اسلامی، تحقیقا و صرفا در یک نگرش خوش بینانه به موضوع ، حاکی از نشناختن « اقتصاد و مالیه اسلامی» است.
اقتصاد اسلامی و همچنین مباحث مرتبط به مالیه آن , از سال های قبل از انقلاب اسلامی و البته در مقیاسی به مراتب محدود تر در ایران مطرح بوده و کارکرد های اقتصاد ایران به لحاظ تجربه نتایج رسوای تحمیل سیاست های تعدیل بر ساختار های ناکارآمد آن ، هیچ ارتباطی به رونق نسبی امروزین اقتصاد و مالیه اسلامی ندارد و این در حالی است که امکان وارد شدن آسیب های بسیار از ناحیه « اقتصاد ایران» به « اقتصاد اسلامی» همواره مطرح بوده و در عمل هم اتفاق افتاده است.
با این وجود انصاف حکم می کند که ما همه کسانی را که “اقتصاد اسلامی “ را متاثر از نظام سیاسی جمهوری اسلامی می شناسند ، و یا بانکداری مبتنی بر بهره فعلی را ، به اسلام نسبت می دهند از منکران اقتصاد اسلامی نشناسیم زیرا بسیاری از آن ها معتقدند اسلام از اتهام تحمیل مشکلات اقتصادی بر زندگی مردم مبری است . در عین حال همچنان این ابهام توام با کنجکاوی و کیاست وجود دارد که کارکرد برخی دانایان آشنا به مبانی اقتصاد ایران ، که احتمالا آگاهانه ، با تمسک به کاستی های وحشتناک کنونی اقتصاد ایران، از طریق انتساب آن به اقتصاد اسلامی، دستاویزی برای انکار « اقتصاد اسلامی» می باشد.

از نحوه و چگونگی ورود عمده افراد محترمی که با رویکرد انکار و رد به “اقتصاد اسلامی” می پردازند این واقعیت استنباط می شود که ضرورت دارد به جای اینکه توضیح داده شود “اقتصاد اسلامی “ چه هست ، اولویت دارد که برای آنان تبیین شود “ اقتصاد اسلامی “ چه نیست. زیرا تا زمانی که منکران، ماهیت آنچه را که منکر آن هستند نشناسند و در نتیجه در انتشار دیدگاه های خودشان، به مواردی اشاره کنند که « اقتصاد اسلامی» نبوده و صرفا پنداشته های آنان از « اقتصاد اسلامی» است ، منطقا امکان بحث و نقد عالمانه پیرامون « موضوع» مقدور نمی شود به این دلیل که از لوازمات اولیه محاجه علمی، اشتراک بر مفاهیم واحد از موضوع مورد بحث است.
براین اساس متذکر می شود که تحقیقا “اقتصاد اسلامی “ اقتصاد رژیم های سیاسی منسوب به اسلام نیست و اینگونه نمی باشد که به عنوان مثال چون در ایران نظام سیاسی ،اسلامی است پس اقتصاد جمهوری اسلامی هم ، همان اقتصاد اسلامی است. ساده ترین دلیل بر این حقیقت آن است که در کشور های متعددی، اقتصاد اسلامی موضوع تحقیق و تدریس و مباحثه است اما اصولا نظام سیاسی آن کشور ها ، اسلامی نمی باشد .
از سوی دیگر نسبت دادن اقتصاد ایران و وضعیت غم انگیز اقتصادی آن به “اقتصاد اسلامی “و انتساب بانکداری هرگز “غیر ربوی نشده آن “ به بانکداری اسلامی، تحقیقا و صرفا در یک نگرش خوش بینانه به موضوع ، حاکی از نشناختن « اقتصاد و مالیه اسلامی» است.
اقتصاد اسلامی و همچنین مباحث مرتبط به مالیه آن , از سال های قبل از انقلاب اسلامی و البته در مقیاسی به مراتب محدود تر در ایران مطرح بوده و کارکرد های اقتصاد ایران به لحاظ تجربه نتایج رسوای تحمیل سیاست های تعدیل بر ساختار های ناکارآمد آن ، هیچ ارتباطی به رونق نسبی امروزین اقتصاد و مالیه اسلامی ندارد و این در حالی است که امکان وارد شدن آسیب های بسیار از ناحیه « اقتصاد ایران» به « اقتصاد اسلامی» همواره مطرح بوده و در عمل هم اتفاق افتاده است.
با این وجود انصاف حکم می کند که ما همه کسانی را که “اقتصاد اسلامی “ را متاثر از نظام سیاسی جمهوری اسلامی می شناسند ، و یا بانکداری مبتنی بر بهره فعلی را ، به اسلام نسبت می دهند از منکران اقتصاد اسلامی نشناسیم زیرا بسیاری از آن ها معتقدند اسلام از اتهام تحمیل مشکلات اقتصادی بر زندگی مردم مبری است . در عین حال همچنان این ابهام توام با کنجکاوی و کیاست وجود دارد که کارکرد برخی دانایان آشنا به مبانی اقتصاد ایران ، که احتمالا آگاهانه ، با تمسک به کاستی های وحشتناک کنونی اقتصاد ایران، از طریق انتساب آن به اقتصاد اسلامی، دستاویزی برای انکار « اقتصاد اسلامی» می سازند را باید چگونه تاویل و تفسیر نمود؟!

 

ع

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....