تاریخ انتشار : یکشنبه 12 تیر 1401 - 17:18
کد خبر : 93185

ازدواج در سیستم غربی و سیستم اسلامى

ازدواج در سیستم غربی و سیستم اسلامى

یکى از چیزهایى که پایه خانواده و محیط خانوادگى را محکم مى‏ کند مسئله [ممنوعیت کامیابى جنسى در خارج از کانون خانواده‏] است اقتصاددان: علت این که پایه کانون خانوادگى در دنیاى اروپا سست و متزلزل است [رعایت نکردن این اصل‏] است، امروز هم در جامعه ما به هر نسبت که از فرنگیها پیروى کنیم

یکى از چیزهایى که پایه خانواده و محیط خانوادگى را محکم مى‏ کند مسئله [ممنوعیت کامیابى جنسى در خارج از کانون خانواده‏] است

اقتصاددان: علت این که پایه کانون خانوادگى در دنیاى اروپا سست و متزلزل است [رعایت نکردن این اصل‏] است،

امروز هم در جامعه ما به هر نسبت که از فرنگیها پیروى کنیم کانون خانوادگى را متزلزل کرده ‏ایم.

وقتى که جامعه ما به دستور اسلام واقعاً عمل مى‏ کرد؛

یعنى پسرها واقعاً قبل از ازدواج، با زنى و دخترى در تماس نبودند و به اصطلاح فرنگیهاى امروز یک گرل فرند(girl friend)
نداشتند( رفیق دختر نداشتند)

و دخترها هم همین طور، ازدواج براى یک پسر یا دختر یک آرزو بود.

یک پسر به سن پانزده شانزده سالگى که مى‏ رسید، احساس طبیعى نیاز به همسر در او پیدا مى ‏شد،

یک دختر هم همین طور، و این طبیعى است که آرزوى یک پسر این بود که زن بگیرد

چون به وسیله ازدواج از محدودیت و ممنوعیتِ استفاده از زن خارج مى‏ شد و به مرز آزادى استفاده از زن مى‏ رسید.

آن وقت «شب زفاف کم از صبح پادشاهى» نبود

چون روى خاصیت روانى، اولین موجودى که این پسر را به این‏ حظّ و بهره رسانده یعنى از محدودیت به آزادى رسانده همسرش بوده،

براى دختر هم این پسر اولین کسى بوده که او را از محدودیت به آزادى رسانده است.

این بود که پسر و دخترهایى که اصلًا همدیگر را ندیده بودند و ازدواج کرده بودند، آنچنان با یکدیگر الفت مى‏ گرفتند که وضع عجیبى بود.

نمى‏خواهم بگویم که ندیدن، کار درستى است.

نه، اسلام اجازه داده است که ببینند، ولى اگر هم ندیده بودند، وقتى به یکدیگر مى‏رسیدند تا لب گور به یکدیگر عشق مى‏ورزیدند.

اما سیستم فرنگى به پسر اجازه مى‏ دهد که تا زمانى که زن نگرفته روابط جنسى‏ اش آزاد باشد و به دختر هم اجازه مى‏ دهد تا شوهر نکرده روابط جنسى‏اش آزاد باشد.

نتیجه این است که براى یک پسر ، ازدواج محدودیت است و براى یک دختر هم ازدواج محدودیت است. قبل از ازدواج، آزادى داشته با هر کسى [رابطه داشته باشد]، حال که مى‏ خواهد ازدواج کند به یک نفر محدود مى‏ شود.

این است که یک پسر وقتى مى‏ خواهد زنى را بگیرد، مى‏ گوید: «من از امروز یک زندانبان براى خودم درست کردم.»

یک دختر هم شوهرش برایش زندانبان مى‏ شود؛ یعنى از آزادى به محدودیت مى ‏آیند.

ازدواج در سیستم فرنگى یعنى آزاد را محدود کردن، از آزادى به محدودیت آمدن، و ازدواج در سیستم اسلامى یعنى از محدودیت به آزادى آمدن.

ازدواجى که خاصیت روانى‏ اش از محدودیت به آزادى آمدن است، به دنبال خود استحکام مى ‏آورد و آن که پایه ‏اش از آزادى به محدودیت آمدن است:

اولًا خودش استحکام ندارد (یعنى زود منجر به طلاق مى‏ شود)

و ثانیاً آن پسرى که به تعبیر خود فرنگیها دهها و گاهى صدها دختر را «تجربه» کرده و آن دخترى که دهها و صدها پسر را تجربه کرده است، مگر حالا با یکى پابند مى‏ شود؟ مگر مى ‏شود پابندش کرد؟(ادامه دارد)

مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهرى(آشنایی با قرآن ج۴) ، ج‏۲۶، ص ۳۹۶-۳۹۲- با تلخیص و ویرایش –

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....