آیا کل دارایی ما در نظام اداری همین است؟!! نابغه، متوسط، کودن یا کانا؟!! کدام یک؟!!

تاریخ انتشار : جمعه 8 مرداد 1400 - 16:26

به نام خداوند لوح و قلم
حقیقت نگار وجود و عدم
خدایی که داننده رازهاست
نخستین سرآغاز آغازهاست
چرا وزارت جهاد کشاورزی به این روز افتاد؟؟
✍️دکتر سیّدیعقوب موسوی

متخصص بیوانرژی و فیزیولوژیست گیاهان زراعی

باقتصاددان: بر اساس اصل ۴۴ قانون اساسی کشور ما، نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامه‌ریزی منظم و صحیح استوار است و بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تامین نیرو، سدها و شبکه‌های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه‌آهن و مانند این ها را شامل می‌شود که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است.
بخش تعاونی نیز شامل شرکت‌ها و موسسات تعاونی تولید و توزیع است که در شهر و روستا بر طبق ضوابط اسلامی تشکیل می‌شود و بخش خصوصی هم شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات می‌شود که مکمل فعالیت‌های اقتصادی دولتی و تعاونی است.

مالکیت در این سه بخش تا جایی که با اصول دیگر این فصل مطابق باشد و از محدوده قوانین اسلام خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور گردد و مایه زیان جامعه نشود مورد حمایت قانونی جمهوری اسلامی است. تفصیل ضوابط و قلمرو و شرایط هر سه بخش را قانون معین می‌کند.

واقعیت این است که در دنیای امروز به ویژه در کشورهای پیشرفته دولت ها نقش حاکمیتی را در حمایت های حقوقی و قانونی از بخش های اقتصادی و تولیدی و تجاری داشته و عموم کارها توسط بخش های غیردولتی شامل خصوصی و تعاونی ها انجام می شود و معمولاً حجم دولت بسیار کوچک و چابک بوده و کار آن ها هم جنبه های هدایتی و نظارتی دارند و بدین سبب کارکنان به دلیل مشخص بودن وظایف خاص خود و نحوه ی گزینش آن ها متناسب با مشاغلشان حداکثر بهره وری را خواهند داشت.
در کشورهای بلوک شرق و همچنین نظام های سوسیالیستی حجم دولت ها بزرگ بوده و کوچکترین کارها هم یا مستقیماً توسط دولت انجام شده یا از فیلتر دولت رد می شود و این عامل سبب رکود فعالیت ها و بی انگیزگی مدیران و کارکنان می شود چرا که حجم و کیفیت کار آن ها در منافع و میزان دریافتی آنان تأثیری چندانی نخواهد داشت.
بر عکس در نظام های غرب و سرمایه داری برای عوامل تولید و بهروه وری و سود در شرکت ها و بهره وری در سازمان ها سهم و نقش و پاداش در نظر گرفته شده و اولاً انتخاب مدیران و کارکنان سیستماتیک بوده و با دقت صورت می پذیرد و در تمام مراحل بر کار آنان نظارت عالیه صورت می پذیزد و معیار کار در بنگاه های اقتصادی دقیقاً بررسی و محاسبه می شود.
اما در کشور ما که به دلیل ضعف مفرط نظام آموزشی و همچنین دستگاه های استعداد یاب هرگز نتوانسته ایم بر مبنای نیاز و توسعه کشور نیرو و مدیر در خور تربیت کنیم و شیوه تربیت نیرو و جدب و نصب مدیران و کارشناسان علی رغم وجود انواع قانون و بخشنامه متعدد و رنگارنگ اصلاً مناسب نبوده و آنچه بیش از همه به جای مقررات و قوانین اداری استخدامی حاکم است همانا روابط غیررسمی و بعضا فراقانونی و توافقات پشت پرده است تا تربیت نیرو و توجه به شایستگی و مدارج علمی و تجربی و تخصص و ویژکی های فردی افراد.
در کمال تأسف طی ۷۰ سال گذشته تمایلی به کوچک و چابکسازی دولت نبوده و این مسئله در سال های اخیر رشد شتابانی داشته است.
بخش بزرگی از این بزرگ کردن دولت حاصل تعاملات بد بین قوا خاصه میان قوه مقننه و مجریه و گاه قانونی است یعنی مجوزهای استخدامی حتی بدون در نظر گرفتن نیازها و خواست و نظر مدیران دستگاه های اجرائی مربوطه.

ما به دلایل خاص و بویژه در شرایط حاضر نمی توانیم ترکیب را همچون کشورهای صنعتی و توسعه یافته به نفع بخش های غیردولتی منعطف کنیم ولی حداقل از رشد سرطانی بخش می توان جلوگیری کرد و چنانچه مقرر است دولت پذیرای جوانان خود به عنوان کارکنان و مدیران باشد باید اولاً بر بعد تعلیم و تربیت آنان در همه مقاطع نظارت داشته باشد و ثانیاً باهوش ترین و کارآترین آنان را برگزیند معمولا برای تعیین بهره هوشی معیارها و طبقاتی با شاخص کمّی تعریف می شود که به شرح ذیل است:

– کانا کمتر از ۲۵
– کالیو بین ۲۵ تا ۵۰
– کودن بین ۵۰ تا ۷۰
– مرزی بین ۷۰ تا ۸۰
– هنجار ضعیف بین ۸۰ تا ۹۰
– طبیعی بین ۹۰ تا ۱۱۰
– با هوش بین ۱۱۰ تا ۱۲۰
– پر هوش بین ۱۲۰ تا ۱۳۰
– سرآمدبین ۱۳۰ تا ۱۵۰
– نابغه بین ۱۵۰ تا ۲۰۰

در بیشتر کشورهای دنیا برای انتخاب و تربیت مدیران تیم های استعدادیاب وجود دارد واین فقط مختص به نظام اداری هم نیست باشگاه های بارسلونا و منچستر یونایتد از سال های نوجوانی اقدام به خرید کریستیانو رونالدو و لیونل مسی نمودند در ایران هم باشگاه فولاد خوزستان تقریبا به همین شیوه عمل کرده است.
تیم های استعداد یاب در دبستان ها بچه های سرگروه را به راحتی پیدا می کنند که هوش و کاریزمای بیشتری دارند و ناخودآگاه جامعه آماری از آنان تبعیت می کنند و این افراد دارای جذبه و قاطعیت و قدرت هستند و مناسب رهبری گروه و تیم خود هستند.
این کودکان در مدارس آموزش های خاص و اضافه ای می بینند تا برای تقبل مشاغل بالاتر در إینده آمادگی یابند عکس هایی که از رهبران اروپا از جمله خانم مارگارت تاچر و آنگلا مرکل در دوران جوانی چاپ شده موید این ادعاست.
در کشور ما این تربیت و گزینش چگونه است؟!
به رغم زحمات طاقت فرسای استادان و معلمان در نظام اموزشی کشور ما، تربیت نیروی انسانی با نیاز بخش ها متناسب نمی باشد و در شیوه گزینش نیروی انسانی در وزارتخانه ها هم کار فاجعه بار است و ملاک های اصلی که شامل تخصص و دانش و مهارت و ایمان قلبی به ذات آفرینش و دلسوزی در کاراست اعتنایی نمی شود و همین ها بر انگیزه دانش آموزان و دانشجویان تاثیرات مخربی می گذارد.
شاید به جرأت بتوان گفت یکی از بدترین روش های انتخاب مدیران همین متد فعلی در ایران است که پیرو هیچ قاعده ای نیست نیرویی که در نزد اهل تخصص دانش و مهارت و تجربه و سوادی در حد یک مرکز دهستان ندارد به ناگاه و بدون هیچ سابقه قبلی در یک وزارتخانه در عرض یک شب در قامت یک صاحب منصب ملی معرفی می شود!!!!
حال که نمی توانیم دولت را کوچک کنیم و ظرفیت ها را برای گسترش خصوصی سازی به معنای واقعی آن ( نه انچه که در ایران می بینیم ) وجود ندارد پس وظیفه دولت است بهترین و شایسته ترین مدیران را برگزیند واقعا چه دلیلی وجود دارد وقتی یک نابغه در سیستم دارید بروید با سفارش پایین ترین ضریب هوشی و شاگرد رفوزه ی کلاس را برگزینید؟!!!
در کشور ما متاسفانه به سهو یا به عمد سرنوشت دو بخش دیگر اقتصاد در اختیار دولت است و حتی برخی از بخش های دولتی هم تقریبا متعلق به دولت هستند که به آن ها خصولتی می گویند بنابر این راهی نیست مگر این که اولاً تا جایی که ممکن است بخش های قابل واگذای واگٔذار شوند آن هم واقعا به کسانی که مستحق هستند و به قیمت واقعی و ثانیاً بهترین مدیران انتخاب شوند چه ضرورتی دارد وقتی در سیستم نابغه دارید از طبقات پایین تر گزینش می کنید؟!!
آفت بعدی دخالت های بیرونی ها است یک مدیر کم سواد خیلی راحت تر وارد معامله با سیاسیون می شود و معمولا بیشتر مورد حمایت است و مدیران باسواد به دلیل سرسختی بر مواضع و تصمیمات درستشان که تعارض منافع سازمانی با آدم های بیرونی را سبب می شود خیلی مورد پسند نبوده و معمولا خیلی مورد حمایت نیستند!!!!

با این مقدمه از رییس جمهور محترم انتظار می رود یکی از قوی ترین افراد کابینه را برای سمت معاون رییس جمهور و رییس سازمان امور استخدامی کشور برگزینند و این فرد آن قدر قدرت و وجدان داشته باشد که به شدت با تبعیض در نظام مدیریتی و کوتوله و نوچه پروری و باندبازی و رفیق بازی و سفارش پذیری مقابله کند. وقتی نیروی نخبه در درون سیستم در جایی قرار گیرد که فرد مافوقش را به مراتب از حیث علمی و فنی و تجربی و مدیریتی پایین تر بیابد حتما انگیزه هایش از بین رفته و به شدت بر کارکرد او تاثیر منفی خواهد گذاشت.

✅آقای رییس جمهور بگردید و قاطع ترین آدم کابینه را برای این پست انتخاب کنید تا با افزایش بهره وری در نظام اداری کشور را به سمت توسعه پایدار و رشد اقتصادی مطلوب هدایت نمایند.

✅ان شاءالله موفق باشید.

✏️دکتر سیدیعقوب موسوی-جمعه ۸ مرداد۱۴۰۰ – تهران

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....