تاریخ انتشار : یکشنبه 19 تیر 1401 - 21:25
کد خبر : 93913

۱۰ اثر رایج تورم در شالوده اقتصاد

۱۰ اثر رایج تورم در شالوده اقتصاد

به گزارش اقتصاددان یک تحلیلگر مسائل اقتصادی، در یادداشتی اختصاصی برای اقتصاددان نوشت: تورم عبارت است از افزایش مستمر و تدریجی در قیمت کالاها و خدمات در طول زمان. در وجیزه زیر ۱۰ اثر قطعی تورم بر اقتصاد به رشته تحلیل درآمده است: ۱٫ تورم قدرت خرید را از بین می برد این اولین و فراگیرترین

به گزارش اقتصاددان یک تحلیلگر مسائل اقتصادی، در یادداشتی اختصاصی برای اقتصاددان نوشت:
تورم عبارت است از افزایش مستمر و تدریجی در قیمت کالاها و خدمات در طول زمان. در وجیزه زیر ۱۰ اثر قطعی تورم بر اقتصاد به رشته تحلیل درآمده است:

۱٫ تورم قدرت خرید را از بین می برد

این اولین و فراگیرترین اثر تورم است. افزایش کلی قیمت‌ها در طول زمان، قدرت خرید مصرف‌کنندگان را کاهش می‌دهد، زیرا مقدار ثابتی از پول به تدریج مصرف کمتری را تحمل می‌کند. مصرف کنندگان قدرت خرید خود را از دست می دهند، چه تورم ۲ درصد باشد یا ۴ درصد. آنها فقط دو برابر سریعتر آن را با نرخ بالاتر از دست می دهند. ترکیب کردن تضمین می‌کند که اگر تورم بلندمدت دو برابر شود، سطح کلی قیمت در بلندمدت بیش از دو برابر افزایش می‌یابد.

تورم افزایش قیمت ها را در طول زمان برای سبدی از کالاها و خدمات نشان می دهد که نشان دهنده هزینه های کلی مصرف کننده است. شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) بهترین شاخص تورم شناخته شده است، در حالی که فدرال رزرو در هدف گذاری تورم خود بر شاخص قیمت (PCE) تمرکز دارد.

۲٫ تورم بی اندازه به فقرا صدمه می زند

مصرف‌کنندگان کم‌درآمد نسبت به کسانی که درآمد بالاتری دارند، نسبت بیشتری از درآمد خود را صرف کالاهای ضروری می‌کنند، و بنابراین در مقابل از دست دادن قدرت خرید ذاتی تورم، پشتوانه کمتری دارند. این همان چیزی است که اقتصاددانان باور دارند؛ درآمدهای پایین با تمایل حاشیه ای بالاتر به مصرف مرتبط است. 

سیاستگذاران و فعالان بازارهای مالی اغلب بر تورم «محلی» به استثنای قیمت‌های مواد غذایی و انرژی تمرکز می‌کنند که تمایل به نوسان‌پذیری بیشتری دارند و بنابراین کمتر منعکس‌کننده روند تورم بلندمدت هستند. اما دستمزدهای کم‌درآمد در اقتصادهای توسعه‌یافته و بیشتر مردم در اقتصادهای در حال توسعه، بخش نسبتاً زیادی از بودجه هفتگی یا ماهانه خانوار خود را صرف غذا و انرژی می‌کنند، کالاهایی که به سختی جایگزین می‌شوند یا بدون آن‌ها در زمان افزایش قیمت‌ها می‌روند.

افراد فقیر نیز احتمال کمتری دارند که دارایی هایی مانند املاک و مستغلات را داشته باشند، که به طور سنتی به عنوان محافظ تورم عمل می کند.

۳٫ تورم اقتصاد را در تنگنا نگاه می دارد

فدرال رزرو تورم ۲ درصدی را در درازمدت هدف گذاری کرده است تا به وظایف خود برای ثبات قیمت ها و حداکثر اشتغال عمل کند. به جای هدف قرار دادن قیمت‌های ثابت، تورم ملایم را هدف قرار می‌دهد، زیرا نرخ تورم اندکی مثبت، چرخ‌های تجارت را چرب می‌کند، در صورتی که تورم بیش از حد تخمین زده شود، حاشیه خطا ایجاد می‌کند و از کاهش تورم جلوگیری می‌کند، کاهش کلی قیمت‌ها می‌تواند بسیار بی‌ثبات‌کننده‌تر از تورم باشد.

یکی از دلایلی که تورم ملایم به جای کاهش تورم عادی است این است که دستمزدها به سمت نزولی می چسبند. کارگران تمایل دارند در برابر تلاش‌ها برای کاهش دستمزد خود در طول رکود اقتصادی مقاومت کنند و اخراج‌ها محتمل‌ترین جایگزین برای مشاغلی است که با رکود تقاضا مواجه هستند. نرخ تورم مثبت به توقف دستمزد اجازه می دهد تا به عنوان کاهشی در هزینه های نیروی کار در شرایط واقعی عمل کند.

مزایای تورم به عنوان بیمه در برابر کاهش تورم زمانی کاهش می یابد که از نرخ معمول و مورد انتظار فراتر رود، زیرا تورم نیز اگر به اندازه کافی بالا باشد، می تواند از کنترل خارج شود.

۴٫ وقتی تورم در حد بالاست، از خودش تغذیه می کند

تورم اندک می تواند نشانه یک اقتصاد سالم باشد، نه چیزی که احتمالاً باعث افزایش انتظارات تورمی شود. اگر تورم در سال گذشته ۲ درصد بود و امسال ۲ درصد است،  کسب‌وکارها، کارگران و مصرف‌کنندگان احتمالاً انتظار دارند که تورم در سال آینده در این سناریو در سطح ۲ درصد باقی بماند.

اما زمانی که نرخ تورم به شدت شتاب می‌گیرد و بالا می‌ماند، انتظارات از تورم آینده در نهایت شروع به افزایش می‌کنند. با افزایش این انتظارات، کارگران شروع به تقاضای افزایش بیشتر دستمزد می‌کنند و کارفرمایان این هزینه‌ها را با افزایش قیمت‌ها بر تولید، به راه انداختن یک مارپیچ دستمزد-قیمت منتقل می‌کنند.

۵٫ تورم، نرخ بهره را افزایش می دهد

دولت ها و بانک های مرکزی انگیزه قدرتمندی برای کنترل تورم دارند. در ایالات متحده و در سراسر جهان در طول قرن گذشته، رویکرد مدیریت تورم با استفاده از سیاست پولی بوده است . زمانی تورم تهدید کننده است که از هدف بانک مرکزی فراتر رود (معمولاً ۲% در اقتصادهای توسعه یافته و ۳% تا ۴% در اقتصادهای نوظهور )، سیاست گذاران می توانند حداقل نرخ بهره را افزایش دهند و با محدود کردن عرضه پول ، هزینه های استقراض را در کل اقتصاد بالاتر ببرند . 

در نتیجه، تورم و نرخ بهره تمایل به حرکت در یک جهت دارند. بانک‌های مرکزی با افزایش نرخ‌های بهره همزمان با افزایش تورم، می‌توانند روحیه ریسک‌پذیری اقتصاد و فشارهای قیمتی ناشی از آن را کاهش دهند. ناگهان پرداخت های ماهانه مورد انتظار در آن ق، انتشار اوراق قرضه شرکتی برای یک پروژه توسعه جدید، کمی بالا به نظر می رسد. در همین حال، نرخ بازده بدون ریسک موجود برای اوراق قرضه خزانه داری تازه منتشر شده تمایل به افزایش خواهد داشت و به پس اندازها پاداش می دهد.

۶٫ کاهش هزینه های بدهی

در حالی که وام گیرندگان جدید احتمالاً در هنگام افزایش تورم با نرخ‌های بهره بالاتری روبه‌رو می‌شوند، آن‌هایی که وام‌های مسکن با نرخ ثابت و سایر وام‌ها دارند از مزایای بازپرداخت این وام‌ها با پول متورم برخوردار می‌شوند و پس از تعدیل تورم، هزینه‌های خدمات بدهی خود را کاهش می‌دهند.

فرض کنید ۱۰۰۰ دلار با نرخ بهره سالانه ۵ درصد وام می گیرید. اگر تورم سالانه متعاقباً به ۱۰ درصد افزایش یابد، کاهش سالانه تراز وام تعدیل‌شده بر اساس تورم بر هزینه‌های بهره شما بیشتر خواهد بود.

تورم به وام دهندگان این امکان را می دهد که برای جبران تورمی که احتمالاً باعث کاهش ارزش بازپرداخت ها می شود، بهره دریافت کنند. تورم همچنین به خدمات بدهی وام گیرندگان کمک می کند و به آنها اجازه می دهد در آینده با ارز متورم بازپرداخت کنند. در مقابل، کاهش تورم باعث می‌شود خدمات بدهی در شرایط واقعی پرهزینه‌تر شود، زیرا درآمد وام گیرندگان احتمالاً در کنار قیمت‌ها کاهش می‌یابد

۷٫ افزایش رشد و اشتغال در کوتاه مدت

در کوتاه مدت، تورم بالاتر می تواند به رشد اقتصادی سریع تر منجر شود. در حالی که دهه ۱۹۷۰ به عنوان دهه رکود تورمی یاد می شود ، تولید ناخالص داخلی در کوتاه مدت، تورم بالاتر می تواند به رشد اقتصادی سریع تر منجر شود. در حالی که دهه ۱۹۷۰ به عنوان دهه رکود تورمی یاد می شود ، تولید ناخالص داخلی واقعی ایالات متحده (GDP) به طور متوسط ​​سالانه ۳٫۲ درصد بین سال های ۱۹۷۰ و ۱۹۷۹ افزایش یافت که بسیار بالاتر از میانگین نرخ رشد اقتصاد از آن زمان است. 

افزایش تورم باعث کاهش پس‌انداز می‌شود، زیرا قدرت خرید پس‌انداز را در طول زمان کاهش می‌دهد. این چشم انداز می تواند مصرف کنندگان را به خرج کردن و مشاغل را به سرمایه گذاری تشویق کند.
در نتیجه، بیکاری اغلب در ابتدا با افزایش تورم کاهش می یابد. مشاهدات تاریخی از همبستگی معکوس بین بیکاری و تورم منجر به توسعه منحنی فیلیپس شد که این رابطه را بیان می کند. حداقل برای مدتی، تورم بالاتر می‌تواند تقاضا را تحریک کند و در عین حال هزینه‌های نیروی کار تعدیل‌شده با تورم را کاهش دهد و به افزایش شغل دامن بزند.

۸٫ تورم می تواند باعث رکودهای دردناک شود

مشکلی که در رابطه بین تورم و بیکاری وجود دارد این است که پذیرش طولانی مدت تورم بالاتر برای محافظت از مشاغل ممکن است باعث شود انتظارات تورمی به حدی افزایش یابد که مارپیچ تورمی افزایش قیمت ها و افزایش دستمزدها را ایجاد کند، همانطور که در ایالات متحده اتفاق افتاد. .

برای بازیابی اعتبار از دست رفته و متقاعد کردن دوباره همه برای کنترل تورم، فدرال رزرو متعاقباً مجبور شد نرخ های بهره را بسیار بالاتر افزایش دهد و آنها را برای مدت طولانی تری بالا نگه دارد. این به نوبه خود باعث شد که بیکاری افزایش یابد و برای مدت طولانی تری بالا بماند، اگر فدرال رزرو اجازه نمی داد تورم تا این حد بالا برود. 

۹٫ به اوراق قرضه آسیب می رساند ولی سهام رشد می کند.

به طور معمول، اوراق قرضه سرمایه گذاری هایی با ریسک پایین تر هستند که درآمد بهره منظم را با نرخ ثابت ارائه می دهند. تورم و به ویژه تورم بالا، با کاهش ارزش فعلی آن درآمد ، ارزش اوراق قرضه را کاهش می دهد. 

با افزایش نرخ بهره در واکنش به افزایش یا افزایش تورم، بازدهی اوراق قرضه تازه منتشر شده نیز افزایش می یابد. قیمت بازار اوراق قرضه‌ای که قبلاً با بازدهی پایین‌تر منتشر شده‌اند، سپس به نسبت کاهش می‌یابد، زیرا قیمت اوراق قرضه معکوس بازده اوراق است. سرمایه گذاران دارای اوراق قرضه خزانه داری هنوز در صف پرداخت های کوپنی مورد انتظار هستند و به دنبال آن بازپرداخت اصل در سررسید . اما آنهایی که قبل از سررسید می فروشند، در نتیجه افزایش بازدهی بازار، کمتر دریافت می کنند.

در مورد اینکه آیا تورم بالا به طور کلی به سهام آسیب می رساند یا کمک می کند، اتفاق نظر کمتری وجود دارد. 

سهام‌های دارای پتانسیل رشد که تمایل به گران‌تر بودن دارند، به شدت به تورم حساسیت نشان می‌دهند، و ارزش فعلی جریان‌های نقدی آتی آنها را به شدت کاهش می‌دهد، درست مانند اوراق قرضه با مدت زمان بالا. سهام فناوری و مصرف کننده در دوره های گذشته تورم بالا یا فزاینده عقب مانده است. 

۱۰٫ املاک و انرژی، ارزش سهام را افزایش می دهد

املاک و مستغلات در طول تاریخ به عنوان محافظ تورم عمل کرده است، زیرا مالکان می توانند با افزایش اجاره بها از خود در برابر تورم محافظت کنند، حتی اگر تورم هزینه واقعی وام مسکن با نرخ ثابت را کاهش دهد.

و در حالی که افزایش قیمت کالاها می تواند باعث تسریع تورم شود، به محض اینکه کالاها و به ویژه کالاهای انرژی تمایل به ادامه عملکرد بهتر دارند، اگرچه زمانی که رشد کند شود، این وضعیت می تواند تغییر کند. 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....