تاریخ انتشار : یکشنبه 19 آبان 1398 - 16:59
کد خبر : 2564

گرامی باد یاد دکتر حسین فاطمی

گرامی باد یاد دکتر حسین فاطمی

هرگز دل ما ز خصم در بیم نشد در بیم نشد ز صاحبان دیهیم، نشد ای جان به فدای آن که پیش دشمن تسلیم نمود جان و تسلیم، نشد نوزدهم آبان شصت و پنجمین سالگرد شهادت دکتر فاطمی، سردبیر شجاع و آگاه روزنامه (باختر امروز) و وزیر خارجه دولت ملی دکتر «محمد مصدق» که به

هرگز دل ما ز خصم در بیم نشد

در بیم نشد ز صاحبان دیهیم، نشد

ای جان به فدای آن که پیش دشمن

تسلیم نمود جان و تسلیم، نشد

نوزدهم آبان شصت و پنجمین سالگرد شهادت دکتر فاطمی، سردبیر شجاع و آگاه روزنامه (باختر امروز) و وزیر خارجه دولت ملی دکتر «محمد مصدق» که به راستی می ‏توان او را از نادر شخصیت ‏های سیاسی یک صد ساله ‏ی اخیر ایران دانست که به گواه تاریخ و شرح اسناد و آگاهی و اشراف او بر ماهیت نظام سلطه‏ ی حاکم بر کشور از همان آغاز انگشت بر نقطه‏ ی اصلی درد (استبداد و استعمار) نهاد.

دکتر فاطمی در بخشی از سرمقاله روزنامه باختر امروز می نویسد:

خدا، ایران، آزادی

“بالاخره باید برویم به نزد پدران ، می‏ شود با روی سیاه رفت؟ ماییم و آیندگان، با خفت و خواری می ‏توان در گور خفت؟نه … در انجام وظیفه، فداکاری می‏ کنیم و تا لبه پرتگاه می‏ رویم ولی مردانه می‏ کوشیم…”

و در سرمقاله دیگری با عنوان یا مرگ یا زندگی نوشت:

“ایران برخیز! بیدار شو! این خواب طولانی، افتخار را از دست تو گرفت. تو مایه‏ ی فخر دنیا بودی … حیف که منقرض شود.”

از دیدگاه تاریخ، ملتی دارای ارزش است که هویت و اعتبار خود را با تلاش و مبارزه ‏ی فرزندانش از گزند رویدادها و مطامع بیگانگان آزمند، نگاهبانی و مصون بدارد. میهن ما در درازای تاریخ، به ویژه در سده‏ ی معاصر، شخصیت‏ های بزرگی را در دامان پر مهر خود پروراند تا پیشاپیش ملت در نبرد با دشمنان درونی و بیرونی، آثار فنا ناپذیری از خود،به جای بگذارد تا استقلال و تمامیت میهن‏مان بر جای بماند. همت والای این راد مردان سبب شد در سال های پر تلاطم دهه سی و بعد از کودتای انگلیسی، آمریکایی و روسی ۲۸ مرداد، غارتگران نتوانند به نابودی مبارزات ملی که امید و آرزوی نهایی آنان بود، جامه عمل بپوشانند.

دکتر حسین فاطمی یکی از شجاع ‏ترین روزنامه‏ نگارانی است که تا واپسین لحظه زندگی‏، برای مردم قلم زد، به طوری که در نخستین سرمقاله ه‏ایش در باختر امروز، نوشت:

“دکتر مصدق پیشوای بزرگ ملی ایران، کسی است که نیم قرن تمام،در راه منافع مردم محروم این مملکت، مبارزه کرده است.”

در مجلس شانزدهم دکتر مصدق نماینده نخست تهران شد و پس از او دکتر فاطمی و ۵ تن دیگر از یارانش در مجلس،در کنار هم به پیکار ضد استبداد و ضد استعماری خود ادامه دادند. دکتر فاطمی در پیشنهادی برای ملی کردن نفت، به دکتر مصدق گفت: “استیفای حق ملت کاری است بسیار دشوار، خصوصا که دولت انگلیس مالک بیشترین سهام شرکت است و به عنوان مالیات بر درآمد، هر سال مبلغ هنگفتی از شرکت، استفاده می‏ برند.”

این پیشنهاد مورد موافقت دکترمصدق قرار گرفت. در وزارت خارجه پیکاری را که علیه انگلستان آغاز کرده بود، تا قطع منافع و خلع ید به پیش برد و روزبستن سفارت انگلیس را که یکم بهمن ماه بود روز استقلال ایران شناخت.

دکتر فاطمی ۷ ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد در ۱۶ اسفند ماه ۱۳۳۲ در مخفیگاهش بازداشت می ‏شود. «تیمور بختیار» فرماندار نظامی و رییس شهربانی سپهبد «علی مقدم» با یک توافق، نقشه از بین بردن او را به دست اوباش کشیدند، «شعبان جعفری» و عده‏ ای از اوباشان حرفه‏ ای به جلوی شهربانی فرا خوانده می‏ شوند. خواهر شجاع و فداکار دکتر حسین فاطمی، خانم «سلطنت فاطمی»، خود را به جلوی شهربانی می ‏رساند،برادرش را دست بند زده جلوی پلکان شهربانی، ایستاده می‏ بیند که شعبان جعفری به نوچه‏ هایش می‏ گوید: “بکشیدش. بکشیدش.”

به ضرب چاقو و چماق او را مضروب می‏ کنند که جان سالم به در نبرد. خواهر از جان گذشته،خود را بر روی برادرش می ‏اندازد و از «مراحم» استبداد، ۱۰ ضربه به خواهر و ۶ ضربه به دکتر فاطمی وارد می‏ شود. فریادهای این بانوی شجاع که: “مردم برادرم را کشتند. مردم فاطمی را کشتند.” سرانجام دکتر فاطمی را در حالی که درحرارت تب، بدنش می‏ سوخت و فشار خونش ۵/۷ بود، تحت بازجویی‏ های پی در پی قرار می‏ گیرد، به طوری که او را برای دادگاه هم با برانکارد، داخل سالن می ‏آورند. دکتر فاطمی در زندان در دست ‏نوشته ای که بر روی پاکت سیگار به آیت ‏الله «سیدرضا زنجانی» که او هم در زندان بود، نوشت:

“… آرزو دارم که نفس ‏های آخر زندگی ‏ام نیز در راه نهضت و سعادت هموطنانم صرف شود، به هر حال داغ باطله بر کنسرسیوم و حامیان او بزنیم، بر فرض که نگذارند به اطلاع هم میهنان، برسد و صدای ما را خفه کنند، در تاریخ و در پرونده ‏ها باقی خواهد ماند تا نسل آینده برای زیستی شرافتمندانه و نیل به آزادی، ادامه دهنده این راه باشند.”

سرانجام بامداد چهارشنبه نوزدهم آبان ۱۳۳۳ در ساعت چهارو هفت دقیقه، تیمور بختیار و «آزموده» دادستان ارتش، حکم اعدام دکتر فاطمی را به او ابلاغ کردند. آزموده که به درستی لقب «آیشمن» گرفته بود، گفت:

“اگر وصیتی دارید بفرمایید…”

دکتر فاطمی سخنان او را قطع کرد و گفت:

“آری آقای آزموده، مرگ حق است و من از مرگ ابایی ندارم، آن هم چنین مرگ پرافتخاری و من می‏ میرم که نسل جوانان ایران از مرگ من عبرتی گرفته و با خون از وطن‏شان دفاع کرده و نگذارند جاسوسان بیگانه بر این کشور حکومت نمایند، من درهای سفارت انگلستان را بستم، غافل از این که تا عوامل بیگانه حکومت می‏ کنند، انگلستان سفارت لازم ندارد.”

آزموده از او می ‏خواهد: “اگر خواسته‏ ای دارید، بگویید.” فاطمی می‏ گوید:

“خواسته‏ های من، دیدن خانواده، ملاقات با دکترمصدق و صحبتی با افسران است.” آزموده هم می‏ گوید: “هنوز هم دست از این مرد (مصدق) بر نمی ‏داری؟”

دکتر فاطمی در برابر جوخه اعدام، گفت:

“آقای آزموده، مرگ بر دو قسم است، مرگ در رختخواب ناز و مرگ در راه شرف و افتخار، خدای را شکر که در راه مبارزه با فساد، شهید می‏ شوم… امیدوارم سربازان نهضت، هم‏چنان مبارزه را ادامه دهند.”

هشت گلوله از اسلحه چهار مامور ایرانی که اسلحه بیگانگان به دست‏شان داده بودند، شلیک شد … و «زنده بادمصدق» آخرین کلامش و فاطمی جان باخت.

مزار سردار بزرگ نهضت ملی ایران بر طبق خواست او در جوار مزارشهیدان سی تیر، در «ابن بابویه» تهران، قرار دارد و مزار خواهر فداکارش نیز در کنار مزار اوست. بر سنگ مزار این میهن پرست نامدار، این شعر نوشته شده است:

بر سر تربت ما چون گذری همت خواه

که زیارتگه رندان جهان خواهد بود

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....