چین هم اکنون با شتاب زیادی به امریکا نزدیک میشود

چین و امریکا با هم مسائل ساختاری دارند که از این پس اجازه نزدیک شدن این دو کشور را به نخواهد داد .
موضوع اینست که چین هم اکنون با شتاب زیادی به امریکا نزدیک میشود .
چین اقتصادی با قیمت تمام شده و مزیت بالاست که راندمان بالایی در تولید دارد ، سطح رفاه مردم چین خیلی بالا نیست و این مردم حاضرند ساعتها کار سخت با کیفیت خوب و حقوق پایین انجام دهند.
این باعث میشود قیمت تمام شده کالای چینی به پشتوانه تعداد بالای نیروی کار و دانش فنی مناسب و راندمان بالای منابع به شدت پایین باشد .
مدتها قبل چین از لحاظ تکنولوژی تفاوت فاحشی با آمریکا داشت و چین هم مانند سایر کشورها یکی از مشتریان محصولات امریکایی باشد اما چینی ها در سکوت و بدون سر وصدا مسیر توسعه را پیمودند و کالاهایی با تکنولوژی سطح بالا تولید نمودند.
در این حالت چین مسیر تجارت را تغییر داد . قیمت تمام شده پایین محصولات و کیفیت مناسب باعث شد چین به جای وارد کننده به صادر کننده محصولات تبدیل شود.
آمریکا تا به خود آمد دید که رقیبی ظاهر شده که ژاپن را پشت سر گذاشته است و بازارهای آمریکا را یکی پس از دیگری فتح میکند .
قیمت تمام شده بالای کالای امریکایی باعث شد تا اقبال به کالای با کیفیت چینی در امریکا زیاد شود و این یعنی تعطیلی بسیاری از صنایع و بیکاری حجم زیادی از کارگران امریکایی .
از طرفی امریکایی ها به مصرف و رفاه بالا عادت کرده اند بنابر این امریکایی ها باید کاری میکردند .
آنها شروع به جنگ تجاری برای از کار انداختن موتور اقتصادی چین کردند .
بالا بردن تعرفه کالاهای چینی یکی از این اقدامات است.
این کار توسط چین با افزایش تعرفه روی اقلام کشاورزی و گوشت خوک جبران شد ولی آمریکایی ها به ضربه قوی تری له اقتصاد چین فکر میکردند .
آنها میخواهند قیمت تمام شده کالای چینی را که مزیت رقابتی این کالا میباشد را از بین ببرند .
این کار توسط افزایش قیمت نفت برای چینی ها و کاهش آن برای خودشان اتفاق میافتاد .
انها قبلا هم مشکلات اقتصادی خود و ناتوانی اقتصاد خود را فرافکنی کرده اند و هزینه های عدم راندمان خود را از سایر اقتصاد ها گرفته اند .
در هنگامی بحران مسکن و اوراق قرضه یکبار کشورهای ذخایر کشورهای غنی همچون امارات ، ‌کره و .‌.. مورد دستبرد امریکایی ها قرار گرفت و امریکایی ها توسط پول سایر کشورها مدتی اقتصاد خود را ترمیم کردند .
در مرحله بعد هم دستبرد به عراق و کویت زده شد با سناریوی ۱۱ سپتامبر.
با این لشکر کشی آمریکا مدتها نفت عراق و کویت را به بهانه خسارت جنگ برداشت و این یعنی نفت ارزان برای امریکا و انگلیس و نفت گران برای بقیه .
بعد سناریوی سوربه و سرقت نفت سوریه توسط داعش و خرید ان از داعش رخ داد و متعاقب آن دوشیدن عربستان انجام شد.
اما همه اینها نتوانسته مزیت رقابتی به اقتصاد امریکا بدهد .
چین با پایین نگه داشتن نرخ ارز خود مزیت رقابتی خود را هنوز دارا میباشد بنابر این امریکا در فکر افزایش قیمت نفت برای این رقیب برآمده است ولی یک اشکال وجود دارد.
خطری به نام ایران که لابی صهیونیسم از او خوشش نمی آید.
ایران کشوری که برای اسرائیل خطری بالقوه است و امریکا کوشیده است با تحریم او را فلج کند .
این کشور محور مقاومت را علیه اضافه خواهی آمریکا و اسراییل ایجاد کرده است .
این کشور نزدیک به چین است و روابط او با جین حسنه است بنابر این نقشه امریکا را برای فشار به چین خنثی میکند .
بنابر این امریکایی ها سعی میکنند تا ایران را تسخیر کنند . از طرفی ایران در صنایع دفاعی بسیار پیشرفت کرده است و حمله به این کشور امنیت انرژی جهان را ممکن است مختل کند بنابر این بهترین و ارزان ترین راه انقلاب و آشوب داخلی است .
سیاست هم فشار حداکثری به مردم توسط تحریم است تا قیام کنند .
چینی ها هم بسیار محتاط و با هوش و منفعت شناس هستند .
میدانند امریکا سعی دارد با قانع کردن انها به عدم حمایت ار ایران فشار اقتصادی ایران را افزایش دهد .
میداند که ایران قدرت تامین امنیت و انرژی چین را در بلند مدت دارد .
میداند که ایران اگر از دست برود باید از نفت ارزان و گارانتی شده خداحافظی کند .
میداند با نفت گران باید از بازارهای آمریکا و اروپا خداحافظی کند .
میداند که ایران نماینده حکومت اسلامی با یک میلیارد مشتری است که با دارا بودن پول نفت قدرت خرید بالایی دارند .
بنابر این هرگز به وعده های کوچک آمریکا دل خوش نخواهد کرد و اصولا جین و امریکا به صورت جدی به هم نزدیک نخواهند شد .