٩ اصل علم اقتصاد

در علم اقتصاد تعداد محدودی از نظریات وجود دارند که اهمیت بسیار زیادی دارند. مباحثی از قبیل «ده اصل اقتصاد» یا «ده‌اندیشه بزرگ» یا «ده رکن کلیدی اقتصاد» در اکثر کتاب‌های مقدماتی اقتصادی وجود دارند. در اینجا من نسخهٔ خود را بر اساس فصل یک کتاب «روش اقتصادی فکر کردن» ارائه می‌کنم:

۱ انسان‌ها کنش می‌کنند.

انسان‌ها اهدافی (غایاتی) برمیگزینند و برای رسیدن به این اهداف مسیرها و ابزاری انتخاب می‌کنند.

۲ هر کنشی، هزینه‌ای دارد. (هزینهٔ فرصت)

وقتی شما کاری را انجام می‌دهید، فرصت انجام کارهای دیگر را از دست می‌دهید.
باید شنیده باشید که «ناهار مجانی وجود ندارد»، در واقع حتی کالای مجانی هم واقعا مجانی نیست. اگر شما نیم ساعت در یک صف برای پیتزای رایگان بایستید و از طرف دیگر بهترین انتخاب جایگزین تان انجام کاری با درآمد هر ساعت ۸ دلار باشد، آنگاه هزینه آن پیتزا برای شما از دست دادن فرصت داشتن آن ۴ دلار است.

۳انسان‌ها به مشوق‌ها پاسخ می‌دهند.

مشوق‌ها افراد را به کنش تشویق می‌کنند. اگر هزینه کاری با بیشتر انجام دادن آن نزولی شود، انسان‌ها، برای کاهش هزینه، آن کار را بیشتر انجام می‌دهند و اگر هزینه صعودی باشد آن کار را کمتر انجام می‌دهند (قانون تقاضا). به‌طور مشابه افراد چیزهایی که سودآوری بیشتری داشته باشد را بیشتر تهیه می‌کنند و چیزهایی که سود کمتری دارد، را کمتر تامین می‌دهند (قانون عرضه).

۴ انسان‌ها بر اساس مقادیر نهایی تصمیم می‌گیرند.

۵ مبادله و تجارت وضع انسان‌ها را بهتر میکند.

۶ انسان‌ها عقلانی هستند.

۷ استفاده از بازارها پر هزینه است، اما استفاده از دولت میتواند پرهزینه‌تر باشد.

۸ سودآوری به بنگاه‌ها این پیغام را می‌رساند که دارند به دیگران کمک می‌کنند و ضرردهی این پیغام را می‌رساند که دارند منابع را هدر می‌دهند.

۹ ما نباید عواقب بلندمدت و ناخواستهٔ سیاست‌ها و کنشها را نادیده بگیریم.

ع