تاریخ انتشار : یکشنبه 12 تیر 1401 - 13:47
کد خبر : 93144

مالکیت و بازار نگاه خمر سرخ کامبوج

مالکیت و بازار نگاه خمر سرخ کامبوج

در یکی از دهشتناکترین فرازهای تاریخ معاصر از زبان یکی از رهبران خمر سرخ در کامبوج می خوانیم: «چگونه یک انقلاب کمونیستی برپا می کنیم؟ نخستین کاری که باید بکنید نابود کردن مالکیت خصوصی است که هم در ساحت مادی وجود دارد و هم در ساحت ذهنی … برای نابود کردن مالکیت خصوصی، روش مناسب

در یکی از دهشتناکترین فرازهای تاریخ معاصر از زبان یکی از رهبران خمر سرخ در کامبوج می خوانیم: «چگونه یک انقلاب کمونیستی برپا می کنیم؟ نخستین کاری که باید بکنید نابود کردن مالکیت خصوصی است که هم در ساحت مادی وجود دارد و هم در ساحت ذهنی … برای نابود کردن مالکیت خصوصی، روش مناسب تخلیه شهرهاست … اما مالکیت خصوصی ذهنی به مراتب خطرناکتر است؛ این نوع مالکیت برآمده از هرچیزی است که فکر می کنید «مال شما» است … والدین‎تان، خانواده‎تان، همسرتان. هر چیزی که می گویید «این مال من است» مالکیت خصوصی ذهنی است. فکر کردن به واژه های من و مال من ممنوع است. اگر بگویید «همسر من»، غلط است. شما باید بگویید خانواده ما، ملت کامبوج خانواده بزرگ ماست … علمی که در سرتان دارید، ایده هایتان هم مالکیت خصوصی ذهنی هستند … باید ذهن تان را بشویید و پاک کنید … اگر بتوانیم همه مالکیت های خصوصی مادی و ذهنی را نابود کنیم مردم با هم برابر خواهند شد …».

شوربختانه هذیان های شوک‎آور آن رهبر نیمه مجنون فقط به حرف محدود نماند و عملی شد. از تخلیه شهرها و توحش غریب خمرهای سرخ که بگذریم، گفته اند که رفقا برای زدودن مالکیت خصوصی حتی خواستند زبان را هم پیرایش کنند. مردم به جای «من» باید می گفتند «ما». بچه ها باید پدر و مادر خود را «عمو یا عمه» و دیگر بزرگسالان را «مادر» یا «پدر» صدا می زدند که معلوم نشود این بچه مال چه کسانی است!

امروز بعید است کسی (البته جز برخی جنون زدگان هوادار ایدئولوژی های جمع گرا) چنین بی مهابا از چنگ انداختن به جان و مال مردم سخن بگوید؛ حتی بسیاری از منتقدان رادیکال هم مالکیت شخصی بر کالاهای مصرفی نظیر پیراهن و مسواک را می پذیرند و دعوا به طور عمده بر سر مالکیت ابزار تولید است. وصف این رهبر سرخ از جامعه! آرمانی اش بیشتر شبیه کلونی حشرات است تا جمعی که انسان ها بتوانند در آن ببالند و امید به پیشرفت داشته باشند.

لودویگ فون میزس، اقتصاددان نامدار اتریشی، در کلامی ماندگار گفته بود که اگر بشود چیزی از تاریخ آموخت اینست که تمدن پیوندی ناگسستی با مالکیت خصوصی دارد. او بر این باور بود که نظام پیچیده تقسیم کار در جامعه که ثروت و رفاه را برای انسان ها به ارمغان می آورد جز از طریق مالکیت خصوصی، به ویژه مالکیت خصوصی ابزار تولید، امکان پذیر نیست. از نظر وی مالکیت خصوصی به معنای آزادی از شر دولت هاست؛ خلق عرصه‎ای که انسان ها می توانند آزادی را تجربه کنند و اقتدار و زور به آن راهی ندارد. تضعیف مالکیت خصوصی راهی به سوی بربریت است و درهای جهنم را به روی انسان ها می گشاید. بسیاری از تجربه های غم انگیز قرن بیستم از جمله همین مهندسی اجتماعی خمرهای سرخ به خوبی ایده اصلی میزس را تایید می کند.

اما اجازه دهید از منظر دیگری هم ماجرا را ببینیم مالکیت خصوصی اصلی ترین نهاد اقتصاد بازار است. حق مالکیت یعنی تغییرات در ارزش یک دارایی را مالک آن متحمل می شود و سود و زیان تصمیم ها بر دوش اوست. این هم انگیزه مالک را برای جستجوی بالاترین ارزش برای دارایی اش بالا می برد. به زبان دیگر، بدون مالکیت خصوصی در واقع انگیزه فعالیت اقتصادی عمده افراد جامعه (اگر نگوییم همه آنها) نابود می شود و میل به پیشرفت از بین می رود. باید به یاد داشت که مناسبات اقتصادی در جوامع انسانی امروزی بسیار پیچیده اند و منابع اقتصادی هم کمیاب هستند پس افراد مجبورند برای تصمیم گیری (در حوزه مصرف و تولید) دست به محاسبه اقتصادی بزنند تا بتوانند گزینه های بدیل را با هم مقایسه کنند. اما برای داشتن شناختی کلی از کمیابی کالاهای مختلف باید برآوردی از ترجیحات ذهنی افراد داشت و قیمت های بازاری هستند که چنین امکانی را فراهم می سازند.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....