تاریخ انتشار : شنبه 1 مرداد 1401 - 20:03
کد خبر : 95415

سخنی با رئیس جمهورو رئیس شورایعالی امنیت ملی

سخنی با رئیس جمهورو رئیس شورایعالی امنیت ملی

به گزارش اقتصاددان دکترسیدحسین موسویان در یادداشتی اختصاصی برای اقتصاددان نوشت: سفرمنطقه ای بایدن رئیس جمهور آمریکا به اسرائیل و عربستان و نشست کشورهای ضامن روند آستانه با حضور پوتین رئیس جمهور روسیه و اردوغان رئیس جمهور ترکیه در صدر تحولات دیپلماسی هفته گذشته جهان مورد توجه قرارگرفت. ضمن اینکه هردو موضوع مهم بود، اما

به گزارش اقتصاددان دکترسیدحسین موسویان در یادداشتی اختصاصی برای اقتصاددان نوشت:

سفرمنطقه ای بایدن رئیس جمهور آمریکا به اسرائیل و عربستان و نشست کشورهای ضامن روند آستانه با حضور پوتین رئیس جمهور روسیه و اردوغان رئیس جمهور ترکیه در صدر تحولات دیپلماسی هفته گذشته جهان مورد توجه قرارگرفت. ضمن اینکه هردو موضوع مهم بود، اما انعکاسهای خبری آن، بیشتر از دستاوردهای عملی آن بود. لاکن نکته مهمتر اینکه مدتی است اکثر تحلیلهای رسانه های گروهی جهان براین مبناست که دوران رویکرد سیاست خارجی ایران دربالانس روابط باجهان شرق و غرب به پایان رسیده و ایران به اردوگاه شرق پیوسته است.

سیاست منطقه گرایی دولت سیزدهم و تلاش برای تقویت روابط با همسایگان یک سیاست درست و حیاتی است. تلاش برای نهایی کردن عضویت ایران در پیمان شانگهای، تلاش برای پذیرش عضویت ایران در بریکس ، استمرار گفتگوها با عربستان، عقد قراردادهای راه‌آهن کریدور شمال جنوب و دو محور جدید زمینی و راه ‌آهن و ترکیب بندر و خطوط ریلی و راه جدید در ارمنستان تا دریای سیاه و روسیه، خرید مستقیم کالا از هند و مبادله با روسیه با روبل، روپی و ریال، ارتباط ریلی و بندری جدید با پاکستان و ورود محموله مستقیم از چین با راه‌آهن از طریق قزاقستان و گفتگوها و تبادل دیدارها با همسایگان از جمله اقدامات مثبت درتقویت روابط منطقه ای ایران است که بحمدالله درحال انجام است. دراین راستا اقدامات دیگری ازجمله تلاش برای برقراری روابط با مصر،  ایجاد کریدور کالایی ایران- اردن، ایران-سوئز از مرز زمینی، قطار تهران- بغداد- ریاض و حتی دریای سرخ ؛ میتواند موجب تقویت روند سیاست منطقه گرایی ایران شود. بعد از توافق برجام، تشکیل نشست آستانه نیز از ابتکارات صحیح و موفقی بود که تحکیم آن دردولت سیزدهم با نشست اخیر سران سه کشور درتهران، روند حیاتی منطقه گرایی را تقویت کرده است.

درعین حال چند نکته مهم را به قصد موفقیت ایران و دولت سیزدهم عرض کنم.

 

اول: سرنوشت سیاست منطقه گرایی ایران به جایگاه ایران درمعادلات بین المللی و روابط با قدرتهای منطقه ای وجهانی، مرتبط است. توسعه و تعمیق روابط با قدرتهای بلوک شرق بویژه با قاره آسیا یک اولویت حیاتی است که باید با تمام ظرفیت وقدرت، آن را همه جانبه تعمیق بخشید. دیپلماتهای پیشکسوت وزارت خارجه بیاد دارند که من این پیشنهاد را درسال ۱۳۷۲ درمقطعی که درآلمان سفیر بودم، درنشست سفرا درمشهد مقدس مطرح و برآن اصرار ورزیدم.

درعین حال این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که جهان غرب و متحدین جهانی اش حدود ۷۰% اقتصاد جهان را دراختیار دارند و حدود ۸۰% ازمبادلات جهانی با ارز دلار صورت میگیرد. ضمن اینکه مسیر تغییر این روند آغاز شده، اما ایجاد بالانس درسهم شرق و غرب در اقتصاد جهانی، حداقل یکی دو دهه زمان نیاز دارد. برای مثال تولید ناخالص داخلی کشورهند با جمعیتی بیش از ۱٫۳ میلیارد نفر حدود تولید ناخالص داخلی ایالت کالیفرنیای آمریکا با جمعیتی حدود ۴۰ میلیون نفر است.

لذا منافع ملی ایران ایجاب میکند که سیاست خارجی ایران بر سه پایه استوار باشد:

۱) بهبود روابط منطقه ای ایران و تشکیل اتحادیه های قدرتمند منطقه ای، درجنوب با هفت کشور عربی خلیج فارس، درشمال با کشورهای حاشیه دریای خزر و علاوه برآن اتحاد منطقه ای با ترکیه و پاکستان و افغانستان؛

۲)تعمیق روابط با قدرتهای بلوک شرق و قاره آسیا ویژه چین و روسیه و هند، جهان اسلام و توجه به قاره آفریقا و آمریکای لاتین، و

۳) عادیسازی روابط با کشورها و اتحادیه های مهم بلوک غرب همچون اروپا، ژاپن، کانادا، استرالیا و نیز مهار خصومت و تشنج با آمریکا.

 

دوم: برای تامین استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی چهار مولفه زیر ضرورتی غیرقابل اجتناب است:

۱) “قدرت اقتصادی” و تولید ثروت ملی ،

۲) “قدرت نظامی” وتامین توان بازدارندگی و

۳) “قدرت نرم” و برخورداری از فرهنگ و ایدلوژی و تمدن و دیپلماسی عمومی؛

۴) وحدت ملی و امنیت.

 

سوم: علیرغم همه اختلافات و تنش های جناحی داخلی، از آغاز بحران هسته ای درسال ۱۳۸۲ تا کنون،  سیاست حاکمیتی نظام در دولت جنابعالی وجنابان آقایان خاتمی و احمدی نژاد و روحانی برحل مسالمت آمیز بحران هسته ای از طریق دیپلماسی بوده و از آغاز توافق برجام دردولت اقای روحانی تا به امروزهم سیاست حاکمیتی برمبنای تلاش برای حفظ برجام استوار بوده است.

درعین حال درتصمیم گیریهای مربوط به برجام چهار نکته کلیدی زیر مهم است:

  • باتوجه به فتوی مقام معظم رهبری درمورد حرمت سلاح های هسته ای و کشتارجمعی، قدرتهای جهانی اطمینان دارند که ایران بمب هسته ای نخواهد ساخت. با این وجود بلوک غرب به رهبری آمریکا، موضوع هسته ای را بعنوان ابزاری کارآمد دردستور کار حفظ کرده ، اقیانوسی از تحریمها علیه ایران اعمال کرده، دربیست سال گذشته صدها میلیارد دلار به اقتصاد ایران ضربه زده، به وحشت همسایگان علیه ایران دامن زده، بهانه تقویت روابط اسرائیل با کشورهای عربی قرارداده وقس علیهذا. لذا استراتژی ایران باید ختم این دستاویز باشد.
  • به فرض احیاء برجام، بدون توجه به یک واقعیت نانوشته، تضمینی برای پایداربودن این توافق وجود نداشته و نخواهد داشت، اعم از اینکه رئیس جمهور آمریکا یک دمکرات باشد یا جمهوریخواه. آن واقعیت هم این است که آمریکا دردوران ریاست جمهوری اوباما سیاست تعامل با ایران را با قصد رفع تشنجات درروابط با ایران دردستور کار داشت و امیدوار بود که با نشان دادن حسن نیت درمورد برجام، بتواند دراین مسیرموفق شود.  چون به موجب برجام، غنی سازی و آب سنگین ایران پذیرفته شد، تحریمهای هسته ای برداشته شد،  میلیارد ها دلار مطالبات ایران وصول شد، شرایط خروج کامل ایران از فصل هفت منشور سازمان بعنوان تهدید صلح و امنیت جهانی فراهم شد، سوئیفت و روابط بانکی ایران با دنیا عادی شد و قس علیهذا.

منتهی بعد از برجام، بویژه دردوران ترامپ و خروج او از برجام، تنش ها درمنطقه افزایش یافت. درشرایط فعلی هم درصورت احیاء برجام، فرضیه ایران باید بر این مبنا باشد که چنانچه چنین شرایطی استمرار یابد، بازهم برجام پایدار و دائمی نخواهد ماند چون علیرغم اتهامات روزمره، آمریکا و بلوک غرب اطمینان دارند که ایران بمب هسته ای نخواهد ساخت وتصورشان این است که با خروج ایران از برجام، هرشش قطعنامه شورای امنیت دردوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد احیاء خواهد شد و طبق قطعنامه های مذکور غنی سازی و آب سنگین ایران غیرقانونی شده ضمن اینکه اجرای پروتکل الحاقی و دسترسیهای نامحدود به آژانس برای ایران الزامی خواهد شد. علاوه بر آن ۱۵۰۰ تحریم دوران ترامپ، تحریمهای بیشتر علیه ایران هم اعمال خواهد شد و از نظر افکارعمومی جهان هم توپ درزمین ایران خواهد بود.

  • انتخابات کنگره آمریکا، جنگ اکراین و مشکلات اقتصادی داخلی آمریکا؛ مسائل اصلی دولت بایدن است و موضوع ایران یک اولویت نیست. هرچه به انتخابات آمریکا نزدیکتر شویم، کار دولت باید برای پیوستن به برجام سخت تر خواهد شد. بعد از انتخابات هم ممکن است شرایط دولت بایدن بهتر نشود چنانچه جمهوریخواهان درانتخابات پاییز کنگره به اکثریت دست یابند.
  • برجام نه حلال همه مشکلات اقتصادی و سیاسی ایران است و نه بی تاثیر دربهبود روابط خارجی و مشکلات اقتصادی. محور تلاش دولت باید براساس حل مشکلات اقتصادی و توسعه اقتصادی و صنعتی ایران باشد. برجام را به مثابه بنزین برای یک اتوموبیل باید درنظر گرفت، اتوموبیلی که موتور آن اقتصاد غیردولتی و محوریت بخش خصوصی است، چرخهای آن روابط مناسب خارجی است و رفع فقر و فساد و بیکاری و تورم وغیره هم اجزاء اساسی دیگر این اتوموبیل هستند. لذا درمورد اهمیت برجام نه اغراق و نه اغماض.

 

نکته آخر اینکه دولت جنابعالی مستحضر به حمایت مقام معظم رهبری، مجلس، قوه قضائیه و قوای نظامی است. شاید هیچ رئیس جمهوری درتاریخ بعد از انقلاب از چنین موقعیتی برخوردار نبوده است. لذا امید است با همت عالی مهمترین ضرورت وضعیت جاری کشور یعنی ایجاد “وحدت ملی درکشور ”  را تحقق بخشید. این کار با اقدامات بسیارکوچک و معنی دار میتواند آغاز شود. برای مثال هرماه یکبار با همه روسای جمهور قبلی یک جلسه ناهار جمعی داشته باشید و درمورد مسائل کشور شور و مشورت و از تجربیات آنها استفاد فرمایید. جناب قالیباف رئیس مجلس و جناب اژه ای رئیس قوه قضائیه هم این اقدام وحدت آفرین را با روسای پیشین مجلس و قوه قضائیه داشته باشند.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....