رنایی: بیماری حس نسبت ایرانیان
اگر نقاش در ایجاد «حس واقعی نسبت» مهارت نداشته باشد، ذهن ما نقاشی را طبیعی حس نمیکند.به نقاشیهایی که کودکان میکشند نگاه کنید، عکس پدر و مادرشان بزرگتر از خانه آن هاست، یا کلاغ روی درخت، به بزرگی خود درخت است. اقتصاددان: حس نسبت یعنی توانایی فهم درست در مورد میزان اهمیت نسبی امور و
اگر نقاش در ایجاد «حس واقعی نسبت» مهارت نداشته باشد، ذهن ما نقاشی را طبیعی حس نمیکند.به نقاشیهایی که کودکان میکشند نگاه کنید، عکس پدر و مادرشان بزرگتر از خانه آن هاست، یا کلاغ روی درخت، به بزرگی خود درخت است.
اقتصاددان: حس نسبت یعنی توانایی فهم درست در مورد میزان اهمیت نسبی امور و درک اندازهٔ نسبی چیزها در موقعیتی که هستند. حس نسبت باید در کودکی و در فرآیند تربیت شکل بگیرد، سپس در مدرسه تکامل یابد و بخشهای دیگر آن نیز در فرآیند زندگی کامل شود. مادری که دائماً به دختربچهاش میگوید این کار تو نیست بگذار پدرت آن را انجام بدهند، در یک فرآیند شرطیشدن، حس نسبت دخترش را آسیب میزند و غیرطبیعی پرورش میدهد و باعث میشود او تا آخر عمر احساس کند مردها در بیشتر امور نسبت به زنان تواناترند. در عین حال همین احساس «بیشبرآورد» توانایی، در پسران ایجاد میشود. یکی از موارد خیلی شاخص، ترس خانمها از سوسک است، میزان ترس از سوسک در خانمها، هیچ تناسبی با واقعیت سوسک ندارد.
اما ضعف یا انحراف در حس نسبت، مختص اشیاء و امور نیست. برخی وقتها اعتقادات یا هویتهای ما هم گرفتار این مشکل میشوند. همین نحوهٔ تربیت بوده است که اکنون شیعهٔ ایرانی گمان میکند تنها مذهب اصیل و رهیافتهٔ الهی، مذهب اوست و همه پیروان مذاهب دیگر از حقیقت و از مسیر راستین الهی انحراف دارند. و باز همین حس نسبت معیوب است که به ما ایرانیان القاء میکند که یکی از ملل خیلی باهوش دنیا هستیم. درحالیکه متوسط «هوش نهایی» ایرانیان ۸۵.۶ است که در مقایسه با سایر کشورها، نسبتاً پایین محسوب میشود.
شکلگیری معیوب حس نسبت، در سطح ملی، گاهی به فاجعههای عظیم انجامیده است. در حمله اعراب به ایران، رستم فرخزاد که یکی از بزرگترین نوابغ نظامی روزگار خویش بود، با آن که لشکری عظیم داشت، چون حس نسبتش درست کار میکرد از جنگ پرهیز میکرد و به یزدگرد سوم پیشنهاد پاسخ مثبت به درخواست مصالحه از طرف اعراب را داد. اما یزدگرد که حس نسبتش معیوب بود و اعراب را خیلی دستکم گرفته بود، به رستم گفت که اگر او به جنگ نرود، خودش فرماندهی سپاه ایران را بر عهده میگیرد و به جنگ خواهد رفت. و چنین شد که رستم مجبور شد به جنگ با اعراب برود. جنگی که نهایتاً به مرگ رستم فرخزاد و شکست ایرانیان انجامید و مسیر تاریخ ایران را تغییر داد.
جنگ چالدران و انضمام بخشهای زیادی از غرب ایران به امپراتوری عثمانی، نیز حاصل همین حس نسبت معیوب شاه اسماعیل صفوی بود. در عصر قاجاران نیز، جنگهای ایران و روس که نهایتاً به شکست ایران و پذیرش عهدنامههای گلستان و ترکمانچای و جداشدن بخشهای بزرگی از سرزمین ایران انجامید، حاصل همین معیوبی حس نسبت ایرانیان بود. فرقی نمیکند خواه این جنگها با حکم جهاد علما شروع شده باشد یا با فرمان پادشاه، هر دو گروه تصور درستی از قدرت همسایه شمالی (روسیه تزاری) که جمعیتش بیش از ۵ برابر ایران، وسعتش بیش از دوازده برابر ایران و بودجه دولتش دویست برابر بودجه دولت ایران بود، نداشتند و با این حس نسبت معیوب، وارد جنگهایی شدند که سرزمین ما را پارهپاره کرد.
در دهه ۵۰ هم وقتی درآمدهای سرشار نفت آمد، اجازه داد تا حس نسبت معیوب شاه سر باز کند و او را داعیهدار دروازههایّ تمدن بزرگ کند و به سازمان برنامه دستور بدهد که سند توسعه بنویسد که ما باید دهساله به ژاپن برسیم.
روحانیان که بر سرکار آمدند نیز گرفتار همین حس نسبت معیوب بودند. آن ها هیچ تصویری و تصوری از حکومت و بهطور خاص از حکومت اسلامی در دوران مدرن نداشتند. آنان بیانات بلند امیرمؤمنان در نهجالبلاغه و اخباری چند از دوران کوتاه حکومت او را شاقول حکومت اسلامی میگرفتند و گمان میکردند که همانها را میتوان در دوران مدرن اجرایی کرد. نمیدانستند که اسطورههایی چون علی فقط پرچمی را گرفتهاند تا ما راه را گم نکنیم.
اسطورهها فقط چراغ راهنما هستند، اما قابل تکرار نیستند. و داستان حس نسبت معیوب ایرانیان پیدرپی تکرار شد و همچنان ادامه دارد. بر اساس محاسبهٔ نقشه گوگل، مساحت خیابان آزادی، یعنی از ورودی میدان آزادی تا ورودی میدان انقلاب، ۲۳۰ هزار متر مربع است. یعنی اگر در هر متر مربع یک نفر بایستد، و هیچ فاصلهای بین افراد نباشد و در جوی کنار خیابان و … پر از آدم باشد، جمعاً ۲۳۰ هزار نفر جا میگیرد. ولی چهل سال است اگر جمعیتی برای تظاهرات رسمی بیرون بیاید که نسبتاً خیابان آزادی را پر کند، صداوسیما میگوید میلیونها نفر آمدند و این حس نسبت خطا آنقدر عادی شده است که هیچکس متوجه یا متعرض آن نمیشود.
وقتی در سال ۵۸ آیتاللّه خمینی گفت: «اگر مسلمین مجتمع بودند هرکدام یک سطل آب به اسرائیل میریختند او را سیل میبرد»، شخصیت کاریزما و تقدس کلام او چنان قدرتی داشت که این باور را ایجاد کرد که محو اسرائیل از روی نقشه، مانند آبخوردن است. منظور او نشاندادن قدرت مسلمانان بود، بیگمان منظور این نبود که اگر همه مسلمانان یک سطل آب بریزند اسرائیل را آب میبرد اما همین کلام، چون از زبان رهبری فَرَّهی و کاریزماتیک صادر میشد، برای چند دهه حس نسبت در جامعه ما را بههم ریخت. در آن روزها کسی نبود یا جرئت نمیکرد یادآور شود: ایران که هیچ، اگر ایران و روسیه و چین هم با یکدیگر همپیمان شوند، توان حذف اسرائیل را ندارند.
و چنین می شود که وقتی حس نسبتمان ضعیف باشد، یک موشک آزمایشی که میسازیم، آن را هوا میکنیم و روی آن شعار «مرگ بر اسرائیل» را مینویسیم و بعد بهانه میدهیم دست اسرائیل که مظلومنمایی کند و در سایه این مظلومنمایی بیسروصدا ۹۰ بمب اتمی بسازد و ما بدون آن که یک کلاهک اتمی ساخته باشیم، تمام جهان را بر علیه خود بسیج کردهایم و خودمان را گرفتار تحریم و هزار مشکل دیگر کردهایم. نام این را چه میتوان گذاشت؟
این که ما چهل سال است شعار مرگ بر آمریکا میدهیم؛ نیز همان حکایت ضعف در حس نسبت است. کشوری که جمعیتش یکچهارم جمعیت آمریکا، مساحتش یکششم مساحت آمریکا، اقتصادش یکچهلم اقتصاد آمریکا، بودجهٔ نظامیاش یکصدم بودجهٔ نظامی آمریکاست، با چه منطقی میخواهد در قدرت سیاسی و نظامی با آمریکا هماوردی کند؟هنوز گرفتار همان خطای در حس نسبتی هستیم که در زمان قاجاران داشتیم و وارد جنگهای ایران و روس شدیم.
ژاپنیها ملتی پرتفاخر بودند. تا پیش از اصلاحات عصر میجی چنان غرق تفاخرهای ملی بودند که برای دویست سال ارتباط ژاپن با بیرون و برعکس را ممنوع کرده بودند. بار اول وقتی در ۱۸۵۴ ناخدا پِری، با هشت کشتی جنگی آمریکایی در بندر یوکوهاما پهلو گرفت ژاپنیها متوجه شدند که قدرت مقابله با او را ندارند. زمینه برای اصلاحات میجی آماده شد. بااینحال، هفتاد سال طول کشید تا حس نسبتشان واقعی شود و آن وقتی بود که بمبهای اتمی آمریکا بر سر هیروشیما و ناکازاکی فروریخت. از آن پس بود که سرشان را زیر انداختند و رفتند سراغ این که خودشان را در علم و فناوری قوی کنند و آنگاه روزی رسید که جایگاه اقتصاد دوم دنیا را تسخیر کردند.
در سالهای اخیر، ترامپ و احمدینژاد هر دو دچار مشکل در حس نسبت بودند. اما آمریکاییان به محض آن که متوجه این انحراف شدند، کل سیستم دستبهدست هم دادند تا این خطا را اصلاح کنند. اما در کشور ما وقتی یک سیاستمدار با حس نسبت معیوب بر سرکار میآید، و مثلاً قطعنامههای سازمان ملل را کاغذپاره میخواند، پاداش میگیرد و برای او کف میزنند. تفاوت توسعهیافتگی و نیافتگی در همین بزنگاهها آشکار میشود. خیلی هوش بالایی نمیخواهد که سیاستمداری بفهمد در این دنیای پیچیده و ناسبات سیاسی درهمتنیده، نباید قطعنامههای مهمترین نهاد سیاسی جهانی را کاغذپاره بخواند، و نمیتوان در یک تریبون رسمی گفت فلان کشور باید از نقشه زمین حذف شود، مگر این که او گرفتار بیماری حس نسبت باشد.
دوازده سال پیش یک کارشناس برجستهٔ حوزه اطلاعات به من گفت شواهد زیادی موجود است که اسرائیل سعی دارد در دفاتر مقامات کشور نفوذ کند و ظاهراً این را مقامات اطلاعاتی کشور هم میدانند، فقط آن ها نمیتوانند مسیر نفوذ را کشف کنند. دستگیریهایی که بهعنوان جاسوس اسرائیل، در سالهای اخیر در میان نزدیکان و اعضای دفتر تعدادی از مقامات رخ داده است، و نیز ترورهای اخیر، همگی مؤید این ادعاست. اما مهمترین پیامد این نفوذها، ترور شخصیتها یا انتقال اطلاعات نیست، بلکه این است که اسرائیلیها از طریق این نفوذها، حس نسبت مقامات ما را به انحراف میکشند.
این روزها، که مناسبات سیاسی و امنیتی در منطقه آشفته شده و ناامنیهایی نظیر ترور اخیر رخ داده همه باید مراقب باشند که گروههایی که در مقایسه میان تواناییّها و امکانات ما با دنیا دچارانحراف جدی در حس نسبت هستند و بهواسطهٔ کمیِ آگاهی یا منافع احتمالی بر طبل تندروی میکوبند، فضا را به دست نگیرند. اکنون بیش از هر زمان دیگر در کل تاریخ بعداز انقلاب، نیازمند عقلانیت در تصمیم و طمأنینه در اقدام هستیم. همین تخریب حس نسبت است که باعث شده در ایران هیچکس در جای خود نباشد. وقتی در جامعهای نسبتها بههم میریزد دیگر هیچکس در جای خود نمیماند و همه میخواهند جای دیگری باشند. و این یک غصهٔ فرهنگی و یک قصهٔ تاریخی است که گویا از خیلی دور در جامعه ما ریشه داشته است.
/پ
برچسب ها :بیماری حس نسبت ایرانیان از یزدگرد سوم تا احمدینژاد اول ، دکتر محسن رنانی ، شعار مرگ بر آمریکا ، مسلمین
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰