به شهر و دیوارهای ترک‌خورده اعتبار‌ و اعتمادی نیست. آن هم شهری که در دور لرزه افتاده و هفتگی و روزانه و ساعتی می‌لرزد. از شنبه شب ساعت ۲۱:۴۴ که خوی با شدت ۹/ ۵ ریشتر لرزید، مردم دسته دسته خانه‌ها را ترک کردند و خیابان‌خواب شدند و وقتی لرزه‌ها از تعداد انگشت فراتر رفت و ظرف ۱۳ ساعت، ۴۷ بار لرزید، دیگر دل از شهر کندند. سرما و سوز برف و زمین‌های یخ‌زده، جایی برای ماندن نگذاشته است. اگرچه چادرها یکی در میان توزیع می‌شود، اما شهر به غروب نرسیده، شهر رفتگان شد با دیوارهای شکافته که هوی هوی باد در آن می‌پیچد.

به گزارش اقتصاددان به نقل از دنیای اقتصاد  ،    محمدحسن نامی، رئیس سازمان مدیریت بحران کشور، گفته است: «بر اثر این زمین‌لرزه، سه نفر جان باختند و ۹۷۳ نفر مصدوم شدند.» گذشته از خوی، ۷۰ روستای پیرامون کانون زلزله آسیب دیدند. در خانه‌هایی که مهندسی‌ساز نبوده و استانداردها را رعایت نکرده‌اند، تخریب‌ها جدی بوده به‌طوری که به گفته نامی، «تعداد زیادی خانه از حدود ۲۰ تا ۶۰ درصد نیاز به نوسازی، تعمیر و بازسازی دارند». دستگاه‌های امدادی اعم از هلال‌احمر و اورژانس در محل حاضر شدند. وزیر کشور نیز از خوی بازدید کرد. ظاهر امر نشان می‌دهد همه دست به دست هم داده‌اند تا خدمات‌رسانی ویژه‌ای به مردم انجام شود، آن هم در شرایطی که ساعتی برف می‌بارد و ساعت‌ها سوز آن در چادرها می‌پیچد و باز برف شروع به باریدن می‌کند، اما رضایت در نگاه مردم، دیده نمی‌شود.

خانه‌های حاشیه‌ای بیشتر فرو ریخته‌اند. برخی از آنها که در زمره مسکن مهر قرار دارند، صاحبانش را خانه خراب کرده‌اند. چه آنها که خانه‌های مهندسی‌سازشان آخ نگفته و چه آنها که دیوارهایشان ریخته، همه با هم از شنبه شب خیابان‌نشین شده‌اند. خوی، هفته پیش هم با چنین شدتی لرزیده و حالا ترس به تن همه افتاده، به خصوص که پس‌لرزه‌ها مردم را رها نمی‌کند.

خیابان‌های لرزه

از همان وقت که شهر برای اولین بار لرزید، همه به خیابان‌ها آمدند، اما عده‌ای از همان خیابان راه به جاده بردند تا در شهرهای اطراف، بی‌ترس و لرز بمانند. اعداد مختلف است. اما هر چه است، جاده‌ها را کیپ تا کیپ بسته است. مردم می‌روند تا چالدران، تا تبریز، تا مرند تا هر کجا که نزدیک است و امن. تا هر کجا که سقف باشد. باقی که مانده‌اند، کنار خیابان، گوشه‌ای از پارک یا کناره‌ای در باغ دور نشسته‌اند و آتش روشن کرده‌اند، بلکه از سرما کمتر بلرزند. آقای پیربداغی شانس آورده خانه‌اش زیر نگاه خودش بالا رفته و اکنون صحیح و سالم است، اما از شنبه شب، بیرون مانده، همان‌جا در خیابان. حتی تا مغازه هم نرفته است. هیچ کس نرفته، بازار تعطیل شده است. نانوایی‌ها یکی در میان کار می‌کنند و صف‌ها بلند و دراز است. از شنبه شب، هر کس از قبل چادر داشته، همان را علم کرده و خوابیده، آنها که نداشتند، در ماشین خوابیدند. در سرشماری آقای بداغی حداقل ۹۰ درصد مردم شب اول را در ماشین به صبح رساندند.

دیروز اما روز توزیع اقلام بود. غوغایی به پا شده بود. نحوه توزیع به شکلی بود که مردم به زحمت ‌زیادی افتادند و گاه درگیر شدند. تریلی که مردم دورش حلقه زده‌اند و از آن بالا بسته‌های چادر به سوی مردم پرتاب می‌شود. هلال‌احمر اما خودش را راحت کرد و در حاشیه امن نشست و با ارسال پیامکی اعلام کرد که در شهر چادر توزیع نمی‌کند و هر کس می‌خواهد، بیاید و چادر بگیرد. آقای پیربداغی، خودش از قبل چادر داشته و اصلا سراغش نرفته است. به چشم او، از هر ۱۰ تا ۲۰ چادری که در پارک‌ها برپا شده، شاید یکی با مهر و علامت هلال‌احمر باشد. یعنی این قدر کم است. داخل چادر هم وضعیت از بیرون آن بهتر نیست. از سرما در محیط باز به سرما در محیط بسته باید رفت. آن هم وقتی برف و سوز آن می‌آید. وسیله گرمایشی هم نیست. یعنی مردم حداقل باید یکی، دو روزی را صبر کنند تا بسته‌ها برسد. همین موضوع صبر، صدای آقای بداغی را درآورده و می‌گوید: «ظرف چند ماه اخیر، چندین بار شهر لرزیده، یعنی همه باید در حالت آماده‌باش می‌بودند که نبودند.»

‌مسافران زلزله

وقتی شهر در دور لرزیدن بود و اسم همه‌اش پس‌لرزه بود، هوا که به تاریکی رسید، زمین با قدرت ۵/ ۴ریشتر لرزید.این دیگر یک زلزله تمام عیار بود.  آقای پوریا قلی‌زاده، جزو خانه‌خراب‌های این زلزله است. خانه خودش و برادرش جوری لرزیده که دیگر قابل سکونت نیست. عصر دیروز شهر و هر چه داشت و نداشت را گذاشت و رفت. او می‌گوید: «همه رفته‌اند، هر کس شهر دیگری کس و کاری دارد، رفته و می‌رود. ۵۰ شاید هم ۶۰ درصد مردم رفته‌اند.» همین رفتن‌ها جاده‌ها را بسته و پمپ بنزین‌ها را غوغای جمعیت کرده‌ است. البته آنهایی که خودرویشان از این زلزله جان سالم به در برده، توان رفتن دارند.

هر چه ماشین در خیابان بوده، هدف سنگ و نمای خانه‌ها قرار گرفته و سقف و کف‌اش یکی شده است. خبر آمدن وزیر کشور را شنیده و از دور و بری‌هایش شاکی است که او را جاهایی برده‌اند که کمتر ویران و خراب است. حالا این میان شایعه هم مدام می‌چرخد. حرفی پیچیده که زلزله بالای ۷ ریشتر است. دیگری می‌گوید زلزله طبیعی نبوده و معلوم نیست دست کجا و کجا در کار بوده است. یکی هم پیچیده که بعدی بنیان‌افکن است و ریشه خیلی‌ها را می‌سوزاند. همین‌ها ترس را بیشتر می‌کند. حالا مسوولان هم همه شور گذاشته‌اند که خوب خدمت‌رسانی کنند تا مردم کم و کسری نداشته باشند. جلسه هم برای این گذاشته‌اند و مدام تلفن پشت تلفن و تاکید که یک وقت یک جای کار نلنگد.