تئوری مکانیسم اثر و هویت ارزشی متخصصان دانش بنیان

به گزارش اقتصاددان یک تحلیلگر مسائل آموزشی در یادداشتی اختصاصی برای اقتصاددان نوشت:
در عصر اقتصاد دانش، انتقال ضمنی دانش یک استراتژی کلیدی برای توسعه خلاقیت شخصی است، اما همچنین تحت تأثیر توافق ارزش اصلی قرار دارد. متخصصان دانش محور دارای حساسیت ذاتی با توافق ارزش اصلی هستند. در سیستم توسعه سرمایه دانش، انتقال دانش ضمنی یک استراتژی کلیدی است که باید کشف شود. نتایج بررسی مکانیسم هویت ارزش اصلی متخصصان نشان داد که بین هویت ارزش‌های اصلی، انتقال دانش ضمنی و خلاقیت شخصی مبتنی بر داده‌های متخصصان دانش‌محور و به کارگیری هویت ارزش‌های اصلی، انتقال دانش ضمنی و خلاقیت شخصی مبتنی بر داده‌های متخصصان دانش‌محور و معادله ساختاری رابطه ذاتی وجود دارد.

خلاقیت کارگران یا متخصصان دانش بنیان از قابلیت نوآوری ملی سرچشمه می گیرد و عنصر اصلی رقابت ملی تحت اقتصاد دانش است. در دنیای امروز، هر کشوری توجه زیادی به پرورش خلاقیت متخصصان مبتنی بر دانش دارد و تلاش می‌کند تا ابتکار عمل را در دست بگیرد یا موقعیت پیشرو در رقابت‌های بین‌المللی را حفظ کند متخصصان دانش‌محور گروهی هستند که تأثیر گسترده‌ای در توسعه جامعه دارند و مدت‌هاست که دولت و سازمان‌های مختلف را به خود جذب کرده‌اند. در عصر اقتصاد دانش، متخصصان دانش بنیان دارای مقدار قابل توجهی از دانش هستند که حامل سرمایه فکری است و مسیر توسعه زمان را هدایت می کند. در همین حال، انتقال دانش در میان متخصصان دانش‌محور به‌عنوان پایه‌ای برای مدل‌های قیاسی اقتصادی و سیاسی مانند ارتباطات ایدئولوژیک، انتقال فناوری و نوآوری محصول عمل می‌کند. در عین حال، تفاوت معناداری بین استعدادهای فکری در جامعه مدرن و استعدادهای سنتی وجود دارد و آنها به علایق خود و تحقق اجتماعی ارزش زندگی خود توجه دارند. آنها همچنین به افراد، تیم‌ها و سازمان‌ها، پیشرفت جامعه، ارزش‌های اصلی اهمیت می‌دهند و عمیقاً در ایده‌ها و فعالیت‌های خود در هم تنیده شده‌اند.. مطالعه نشان می دهد که موقعیت های عینی در هم تنیده ای وجود دارد که در آن انواع افکار و ارزش ها در جامعه ما در هم تنیده می شوند. 
در عصر اقتصاد دانش، انتقال ضمنی دانش کلید ارتقای توسعه فکری متخصصان مبتنی بر دانش است، اما شناسایی ارزش‌های اصلی آن را محدود می‌کند  تحقیقات انتقال دانش تاکتیکی توجه قابل توجهی را در سیستم توسعه سرمایه دانش متخصصان دانش محور به خود جلب کرده است. .)مفهوم کارکنان دانش را از منظر انتقال ضمنی دانش تحلیل می کند و معتقد است که کارکنان دانش در انواع مختلف بنگاه ها به ایجاد، تبادل، اشتراک و توسعه انواع دانش مشغول هستند و می توانند ارزش بیشتری برای سازمان یا شرکت خود ایجاد کنند.. در همین حال، کارکنان دانش معرف کمیاب ترین و با ارزش ترین سرمایه شرکت هستند. با این وجود، استانداردسازی سرمایه پنهان و انگیزه کارکنان دانش در بین افراد دشوار است ( یانهوا و شی، ۲۰۰۷ ؛ ژانگ و گو، ۲۰۱۶ ).
در چارچوب پژوهشی موجود خلاقیت استعدادهای فکری، افکار و رفتارهای استعدادهای فکری تفکیک شده است ( بوجور و آوسیلکای، ۲۰۱۶ ؛ دی سیلوا و همکاران، ۲۰۱۸).). علوم سیاسی و جامعه‌شناسی بر ایدئولوژی استعدادهای فکری تمرکز می‌کنند و خلاقیت شخصی را نادیده می‌گیرند، در حالی که اقتصاد و مدیریت بر مسیرهای رشد خلاق سود محور تمرکز می‌کنند در حالی که هویت ارزشی اصلی منشاء تفکر خلاق را نادیده می‌گیرند. استعدادهای فکری، وحدت «معنا» و «انجام» است. آنها از ثبات فکری و رفتاری بالایی برخوردارند. تحقیق یک طرفه فقط می تواند ابهام استعدادهای دانش را تشدید کند. بنابراین، روش و رویکردی کاربردی برای کشف خلاقیت استعدادهای فکری از مبدأ هویت ارزشی اصلی است. این مطالعه تلاش می‌کند تأثیر مکانیسم ارتقای هویت ارزش محوری متخصصان دانش‌محور را بر خلاقیت بررسی کند که قبلاً در مورد آن صحبت نشده است.
 چهار جنبه مفهوم عزت و رسوایی، ارزش‌های «مردم‌محور» است که تجسم خدمت از صمیم قلب به مردم است. شناخت ارزش های اصلی توسط متخصصان دانش محور شامل دو عنصر اساسی است: هویت عاطفی و هویت رفتاری. در اینجا، هویت عاطفی به ارزش‌های اصلی عاطفی و هویت رفتاری به حمایت از ارزش‌های اصلی در عمل اشاره دارد.
 دانش صریح، دانشی است که بتوان آن را به وضوح بیان، انتقال داد. دانش ضمنی در تفکر نهفته است و نمی توان آن را با کلمات، اعداد یا نمادها توصیف کرد. دانش صریح به خوبی مستند شده و به طور گسترده ای شناخته شده است. در سرمایه دانش، دانش ضمنی بدنه اصلی است که حدود ۸۰ درصد از کل سرمایه دانش را به خود اختصاص می دهد و بسیاری از گنجینه های ارزشمند معنوی انسان نیز به شکل دانش ضمنی وجود دارد ( پولانی و سن، ۲۰۰۹).). تئوری منابع- مزیت (RA) از این فرض حمایت می کند که انتقال دانش ضمنی یک مکانیسم حیاتی برای ایجاد مزیت رقابتی پایدار در بلندمدت است ( هانت و مورگان، ۱۹۹۵ ) و مکانیسم هایی را توصیف می کند که توسط آن برخی شرکت ها می توانند به طور مداوم از رقبای خود بهتر عمل کنند. علاوه بر این، نسبت دانش صریح در سرمایه فکری کم است و “گوشه کوه یخ” سرمایه فکری است. دانشی که کارکرد ارتقای اساسی برای توسعه اجتماعی دارد، ضمنی است.

ح