ادبیات «بایدی» و اقتصاد اثباتی
این روزها مدام خبرهایی با این محتوا در سطح رسانهها به نقل از مسوولان ارشد دولت و مجلس منتشر میشود که در آنها با عباراتی تحکمآمیز در خصوص مسائل اقتصادی صحبت شده است. مثلا آقای رییسجمهوری در نشستی اعلام میکنند: «تورم باید مهار شود»، «قیمتها باید کاهش پیدا کند»، «نرخ ارز باید ثبات پیدا کند»
این روزها مدام خبرهایی با این محتوا در سطح رسانهها به نقل از مسوولان ارشد دولت و مجلس منتشر میشود که در آنها با عباراتی تحکمآمیز در خصوص مسائل اقتصادی صحبت شده است. مثلا آقای رییسجمهوری در نشستی اعلام میکنند: «تورم باید مهار شود»، «قیمتها باید کاهش پیدا کند»، «نرخ ارز باید ثبات پیدا کند» و… یا رییس مجلس خطاب به سیستم بانکی اعلام میکنند: «بانکها باید رضایت مردم را جلب کنند»، «بازارها باید به تعادل برسند» و سایر موارد این چنینی که به کرات از سوی سیاستگذاران و مجریان مطرح میشوند، بدون اینکه مشخص شود چه ضمانت اجرایی برای این عبارات وجود دارد. واقع آن است از زمانی که آقای رییسی نامزد حضور در انتخابات شدند و نهایتا سکان هدایت ساختار اجرایی را به دست گرفتند، این نوع ادبیات در حوزه مدیریتی کشور بیشتر شده است. شاید به این دلیل که ایشان و نزدیکانشان از ساختار قضایی کشور راهی دولت شده بودند و همواره عادت به دستور و اجرای دستوراتشان را داشتند، این تصور وجود داشتد که اینجا هم با «تحکم»، «دستور» و «باید» میتوان مسائل را پیش برد. اما باید توجه داشت که متغیرهای اقتصادی تابع قوانین خودشان هستند و به رفتارهای تحکمآمیز وقعی نمینهند. در بازارهای اقتصادی، نظامات اقتصادی حاکم است و دستور و بخشنامه و باید در آن معنایی ندارد. این باید در واقع تفاوت میان «اقتصاد هنجاری» و «اقتصاد اثباتی» است. در اقتصاد هنجاری، مجموعهای از باید و نبایدها حاکم است و مکاتب مختلف اقتصادی نیز نوعی از این موارد را دارند. مثلا در اقتصاد سرمایهداری، نوعی خاصی از بایدها و نبایدها وجود دارد که هنجار اقتصادی را شکل میدهند. حتی در اقتصادی که برخی دوستان آن را اقتصاد اسلامی میدانند نیز این بایدها و نبایدها وجود دارند. مثلا از منظر اسلامی «ربا» نباید و حرام است، کمفروشی، نباید است و انصاف در معامله و… «باید» و «هنجار» است. اما آنچه اقتصاد اثباتی که در واقع علم اقتصادی در اصطلاحات علمی است…
به گزارش اقتصاددان به نقل از اعتماد نیوز ، صحبت از هست و نیست است. در علم اقتصاد، هست و نیست معنا دارد نه باید و نباید. یعنی علم اقتصاد، متغیرهای اقتصادی و روابط میان آنها را شناسایی میکند و احکام هست یا نیست را صادر میکند. بنابراین اقتصاد تابع هیچ باید و بخشنامهای نیست و استفاده از آن نیز فایدهای ندارد. شاید در سالهای ابتدایی انقلاب، استفاده از برخی از این واژهها، معنا و مفهوم پیدا میکرد، اما امروز با عبور از بیش از ۴ دهه، یک چنین بایدهایی واقعا قابل قبول نیست.
ضمن اینکه اگر دولتیها یک چنین تصوراتی دارند، چرا باید و نباید میکنند، بهتر نیست اصل ایدههایشان را انجام دهند.
مثلا تورم را متوقف کنند، گرانیها را مهار کنند و ثبات را به اقتصاد بازگردانند. معلوم است که یک چنین گزارههایی در اقتصاد به هم پیوسته امروز معنا و مفهومی ندارد. این نگاه تحکمآمیز در خصوص بسیاری از اسناد بالادستی کشور نیز جریان دارد. قانون اساسی نگاشته شد، ۶ برنامه ۵ ساله توسعه، نوشته شد و سند ۲۰ ساله چشمانداز تدوین و تصویب شد. مطابق این اسناد مثلا قرار بود که ما در سال ۱۴۰۴ به رده نخست کشورهای منطقه دست پیدا کنیم. اما نه تنها در یک چنین جایگاهی قرار نگرفتیم بلکه در بسیاری از رنکینگهای منطقهای و جهانی عقب رفتیم. این خواستهها که مسوولان مطرح میکنند، الزاماتی دارند که بدون آنها دستیابی به «بایدها» ممکن نمیشود. چون دولتمردان از این الزامات آگاه نیستند یا نمیخواهند زیر بار این الزامات بروند، دست به اظهاراتی میزنند که عملا نتیجه قابل توجهی در بر ندارند، بلکه مشکل آفرین نیز هستند.
بنابراین باید از این اظهارات عوامانه عبور کرد و به ادبیات و علم واقعی اقتصاد و مدیریت دست پیدا کرد؛ علوم و رویکردهایی که مانند کیمیا، مس وجودی اقتصاد کشورها را به طلای توسعه بدل میسازند. ما به این کیمیای اقتصادی احتیاج داریم. علم اقتصادی، درک بالا، توجه به ریشهها به جای تحکمها و بایدهای بدون فایده.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
برچسب ها :اقتصاد اثباتی ، اقتصاد هنجاري ، تورم ، مرتضي افقه
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰