تاریخ انتشار : دوشنبه 6 اردیبهشت 1400 - 11:47
کد خبر : 44362

آخرین قهوه با آقای روحانی

آخرین قهوه با آقای روحانی

من در انتخابات سال ۹۲ برای آمدن آقای روحانی سنگ تمام گذاشتم. به‌ محض آنکه خبر رد صلاحیت مرحوم هاشمی رفسنجانی در اول خرداد ۹۲ منتشر شد، موجی از ناباوری جبهه تحول‌خواهان را فراگرفت. روزنامه‌ها نوشتند: ستاد آقای هاشمی منحل شد و رئیس ستاد با بغض خداحافظی کرد و به سفر رفت. و آنگاه سکوت

من در انتخابات سال ۹۲ برای آمدن آقای روحانی سنگ تمام گذاشتم. به‌ محض آنکه خبر رد صلاحیت مرحوم هاشمی رفسنجانی در اول خرداد ۹۲ منتشر شد، موجی از ناباوری جبهه تحول‌خواهان را فراگرفت. روزنامه‌ها نوشتند: ستاد آقای هاشمی منحل شد و رئیس ستاد با بغض خداحافظی کرد و به سفر رفت. و آنگاه سکوت و ناامیدی غم‌انگیزی در جبهه‌ تحول‌خواهان حاکم شد. من اما از لحظه خبر، سه شبانه‌روز روی نوشته‌ای کار کردم با عنوان «به استقبال رویدادگی برویم» که در آن بر اساس «نظریه آشوب» و الگوی رفتاری کاتاستروفیکِ مردم ایران، نشان دادم که اگر آقایان خاتمی و هاشمی مشترکاً از یکی از آقایان روحانی یا عارف حمایت کنند و نامزد دیگر را مجاب کنند که کناره بگیرد، به‌طور قطع نامزد مورد حمایت آن دو رأی خواهد آورد (توجه کنیم که در زمان نگارش آن متن، طبق برخی نظرسنجی‌ها محبوبیت اقایان روحانی و عارف حتی کمتر از ده درصد بود). نوشته من سوم خرداد به‌دست آقایان خاتمی و هاشمی رسید؛ و آن‌گونه که شنیدم در بازگشت امید و ایجاد اجماع در میان تحول‌خواهان مؤثر بوده است. بخش‌های سانسور‌شده‌ای از آن نوشته بعداً در رسانه‌ها منتشر شد اما متن کامل را می‌توانید در این‌جا بخوانید:
http://renani.net/index.php/texts/notes/643-2013-06-05

خیلی‌ها همان زمان هم معتقد بودند که انتخاب آقای روحانی به عنوان نامزد تحول‌خواهان اشتباه است. اما مگر گزینه‌ دیگری در برابر بیش از ۵۰ درصد مردمی که به سایر کاندیداهای تأیید‌شده رأی ندادند و بقیه مردمی که اصلاً رای نداند، باقی مانده بود؟ در آن انتخابات حکومت آنقدر به مردم دهن‌کجی کرده بود، که هیچ راهی جز دهن‌کجی به حکومت برای اکثریت مردم باقی نمانده بود. من اعتراف می‌کنم: رأی‌دادن به آقای روحانی در انتخابات ۹۲ مقتضای عقلانیت نبود، اما مقتضای عدالت بود. ما غیرعقلانی اما عادلانه عمل کردیم.

درواقع انتخابات، نهادی است که برای «نظام‌های دسترسی باز» طراحی شده است. در یک «نظامِ دسترسی محدود» نظیر ایران، نهاد انتخابات، نماد دموکراسی و ابزار ارتقاء آرام و کم‌هزینه عقلانیت جمعی نیست بلکه ابزاری است برای هیجان‌آفرینی‌های غیرعقلانی به‌منظور لاپوشانی فساد گروه‌های قدرت و ناکارآمدی‌ کل ساختار سیاسی. بنابراین حتی اگر در انتخابات ۹۲، انتخاب نادرستی رخ داده است، نتیجه انتخاب مردم نبود، بلکه نتیجه نظام دسترسی محدود حاکم بود.

و اما یک درس مهم از انتخابات ۹۲: تمام داستان توسعه این است که وقتی ملتی به نقطه‌ای برسد که بتواند «عقل» و «عدل» را سازگار کند روی ریل توسعه قرار می‌گیرد. جوامعی که انتخاب‌هایشان را بر اساس دهن‌ کجی به حکومت یا به مردم یا به رقیب یا به دشمن انجام می‌دهند، نمی‌توانند تصمیمات و سیاست‌های عقلانی اتخاذ کنند و بنابراین روی بهروزی نخواهند دید و بر ریل توسعه قرار نخواهند گرفت. و البته حکومت‌هایی که محدودیت در دسترسی انتخاباتی ایجاد می‌کنند با جامعه‌ای روبه‌رو می‌شوند که انتخاب‌هایش را بر اساس دهن‌کجی به حکومت انجام می‌دهد.

در دورهٔ پس از انقلاب ما از سال ۷۶ وارد دورهٔ دهن‌کجی‌های دو‌ طرفه بین حکومت و جامعه شده‌ایم و چقدر این فرآیند خسارت‌بار بوده است. البته در موارد زیادی رفتارهای دهن‌کجی، عادلانه است اما معمولا عقلانی نیست. ما صد سال است در مقابله با حکومت‌‌هایمان به مقتضای عدل رفتار می‌کنیم اما به مقتضای عقل نه، پس درجا می‌زنیم. تجربه اروپا بر عکس بود، پس از ۲۵۰ سال عمل به مقتضای عقل، در اواسط قرن بیستم بود که اروپا متوجه شد که اگر به مقتضای عدل عمل نکند فرآیند توسعه‌اش روزبه‌روز پرهزینه‌تر و نهایتاً وارد بحران خواهد شد. از آن هنگام به بعد، عقل و عدل در اروپا همپای هم در حال رشد و پیشروی هستند، به‌گونه‌ای که امروز در برخی از کشورهای اروپایی سیاست‌گذاران از «عدل» هم عبور کرده‌اند و «انصاف» را معیار سیاست‌گذاری قرار می‌دهند (توضیح اینکه هم از نظر موازین علم اخلاق، و هم از نظر تئوری انتخاب عمومی در علم اقتصاد، «مساوات» پایین‌ترین سطح از عدالت است،‌ «عدل» در سطح دوم است و «انصاف» بالاترین و انسانی‌ترین سطح از عدالت است). درواقع برای افتادن روی ریل توسعه، عمل بر اساس عقل، مقدم بر عمل براساس عدل است. اگر جامعه‌ای یاد بگیرد همواره بر اساس عقل عمل کند،‌ در بلندمدت به نقطه‌‌ای می‌رسد که همان عقل او را به‌سوی عدل هم رهنمون می‌کند. اما بر‌عکس، نه. اگر شما هزار سال هم بر اساس عدل عمل کنید، هیچ‌گاه به عقلانیت نخواهید رسید. خون به خون شستن محال است و محال. بگذریم.

 

خواننده معزز سلام ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر بالا در پایین صفحه ( ثبت دیدگاه) موجب امتنان است .

 

ع

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اقصاددان رسانه با مجوز برخط اخبار اقتصاد - فناوری - کسب و کار - اجتماعی و ....