به گزارش اقتصاددان فرزانه قربانی و مهرداد کرمپور در یادداشتی اختصاصی برای اقتصاددان نوشتند: همانطور که در حال مطالعه این مقاله هستید، مغز شما هم دائما در حال کد سازی و تجزیه و تحلیل کلمه به کلمه ای است که در حال خواندن آنها هستید. در نتیجه زنجیرهای از کلمات، یا بهتر بگوییم یک رشته […]
به گزارش اقتصاددان فرزانه قربانی و مهرداد کرمپور در یادداشتی اختصاصی برای اقتصاددان نوشتند:
همانطور که در حال مطالعه این مقاله هستید، مغز شما هم دائما در حال کد سازی و تجزیه و تحلیل کلمه به کلمه ای است که در حال خواندن آنها هستید. در نتیجه زنجیرهای از کلمات، یا بهتر بگوییم یک رشته کد در ذهن شما به وجود میآید. کدهایی که به محض شنیدن هرکدام از آنها، احتمالا دستوری توسط مغز به سایر نقاط بدن شما مخابره خواهد شد. حال، هرچه این سیستم کد سازی غنی تر و قویتر باشد، پیامها با سرعت بیشتری مخابره میشوند. پس بدین ترتیب ارتباطات مغزی در درون مغز شما سرعت بیشتری خواهد یافت.
برای درک بهتر این مبحث یک سخنران را تصور کنید که قرار است بدون متن از پیش تعیین شده، و فقط با دانستن سرفصلهای مربوط به موضوعی خاص، در مورد آن سخنرانی کند. مسلما هرچه گنجینه لغات این فرد بیشتر باشد، شانس بیشتری برای اجرای موفق آن سخنرانی خواهد داشت. دلیل اصلی آن هم این است که با کیفیت بیشتری میتواند پیام خود را به شنوندههایش انتقال دهد.
اهمیت کتاب و کتابخوانی – پرورش و تربیت خواندن از روزهای اول زندگی و کودکی و در محیط خانه و خانواده شروع میگردد و تا آخرین مراحل و عالیترین تحصیلات دانشگاهی ادامه پیدا میکند، پدران و مادران باید برای جلوگیری از استهلاک مغزی و افزایش بسامد مغزی فرزندان خود، عادت کتابخوانی را در فرزندان خود بوجود بیاورند و همچنین مربیان تربیتی که نقش مهمی در تربیت دارند به خردسالان و کودکان آموزشی که لازم و کافی میباشد بدهند تا آنها را به کتاب خواندن راغب کند و اگر این آموزش توسط رسانههای همگانی باشد تاثیر بیشتری دربرخواهد داشت. اما عادت نمودن به کتابخوانی لازم و کافی نبوده و می بایست نسبت به تحکیم و تداوم آن عادت نمود که هدف و مقصود مطالعه را تحقق ببخشد و برای تداوم عادت خواندن میبایست نظام های دیگر هم به یاری و همکاری نظام آموزش بیایند خصوصا رسانههای همگانی و امکانات و ابزارهای ارتباطی فراگیر نقش پیگیر و هماهنگ کننده را در رشد کتابخوانی در جامعه بر عهده بگیرند.
البته نبایستی از نگرش های کتابخوانی با روش زور، اجبار و فشار باشد.
دنیای بزرگ و شگفتانگیز کتاب/کتابخوانی به گروه خاصی و ویژهای تعلق نداشته و هر فرد باید با کتاب زندگی کند و مطالعه و کتابخوانی باید بعنوان یک نیاز و احساس دایمی لازم و روزانه در میان عموم رایج و مطرح باشد تا افراد جامعه به خواندن و مطالعه ترغیب و فرهنگ کتاب/کتابخوانی رواج یابد.
میتوانیم ۴ مورد از مهمترین تاثیرات کتابخوانی بر روی مغز عبارتند از:
کمک به تقویت ارتباط عصبی
بهبود قدرت منطق و تصمیم گیری
اصلاح نحوه ابراز احساسات
افزایش تمرکز و دقت
بر اساس مطالعات صورت گرفته تاثیر مطالعه برهوش سیال، بخشی از هوش هیجانی است که به ما کمک میکند تا در موقعیتهای حساس و زمانی که با یک مشکل مواجه میشویم، بتوانیم راه حلی برای مقابله با آن پیدا کنیم. تحقیقات نشان دادهاند که مطالعه کردن به شکل کامل مستقیم بر روی قسمتی از مغز ما که هوش سیال در آن قرار دارد تاثیر میگذارد. این یعنی افرادی که بصورت هدفمند مطالعه میکنند، میتوانند تصمیمات منطقی تری نسبت به بقیه بگیرند. اما دلیل اصلی خود این اتفاق چیست؟
موضوع اینجاست که علاوه بر تمام تاثیری که مطالعه کردن بر روی مغز شما میگذارد، به شما موهبتی مهمتر هم هدیه خواهد داد، این هدیه بسیار ارزشمند چیزی نیست جز تفکر نقاد. تفکر نقاد به شما میآموزد:
هر چیزی را خیلی ساده باور و قبول نکنید.
در هنگام مواجه شدن با شرایط سخت و نیمه سخت، بتوانید تصمیمات خوبی بگیرید.
بتوانید پدیدهها و اتفاقات را با چشم باز نگاه کرده و تجزیه و تحلیل کنید.
تاثیر مطالعه ادبیات و رمان ها را بر روی مغز و به خصوص هوش هیجانی بسنجیم:
وقتی یک کتاب ادبی مثل یک داستان یا رمان را مطالعه میکنید، با شخصیت یا شخصیتهای موجود در داستان همراه شده و داستان را خط به خط با آنها حس کرده و دنبال میکنید. به همین دلیل هم جورج آر.آر مارتین، نویسنده مشهور سری کتابهای بازی تاج و تخت میگوید:
” کسی که کتاب میخواند، در طول حیات خود هزاران بار زندگی کرده است، در حالی که کسی که کتاب نمیخواند، فقط یکبار زندگی را تجربه خواهد کرد. “
نتایج یک تحقیق نشان میدهند که دانشآموزانی که بیشتر از سایرین کتابهای داستان و رمان میخوانند، در روابط اجتماعی و بیان احساسات خود موفق تر از سایرین هستند.
افزایش تمرکز به کمک مطالعه:
شما در هنگام خستگی در کردن یا فارغ شدن از وظایف روزانه خود چه کاری انجام میدهید؟ احتمالا شما هم مثل تمام مردم سری به گوشی خود زده و در شبکههای اجتماعی چرخی میزنید. حتی ممکن است همزمان تلویزیون را روشن کرده و نیم نگاهی هم به آن داشته باشید. آن هم در حالی که مشغول چک کردن ایمیلهای دریافتی خود هستید!
همه این کارها، به خصوص اگر همزمان انجام شوند، تمرکز شما را به شدت کاهش خواهند داد. اما برای اینکه از این مشکل جلوگیری کنید، زمانی که شما مشغول کتاب خواندن هستید، حتی اگر خودتان هم مایل باشید، نمیتوانید به کارهای دیگر مشغول باشید. چرا؟ چون اینگونه چیزی از کتابی که در حال خواندن آن هستید نخواهید فهمید. پس میتوان آخرین تاثیر مطالعه بر مغز را به نقش آن در افزایش تمرکز و کنترل ذهن و بهبود عملکرد مغز اختصاص داد. کتاب خواندن به نحوی مغز را تحریک می کند که تماشای تلویزیون یا گوش دادن به رادیو باعث این کار نمی شوند. در حقیقت تاثیر مطالعه کتاب بر مغز مانند تاثیر ورزش بر عضله های بدن است.یکی از مهمترین دلایل خواندن کتاب کسب علم و دانش است. کتاب ها منابع غنی اطلاعات هستند که خواننده با خواندن آن ها می تواند اطلاعات عمومی یا تخصصی خود را در زمینه مورد نظر افزایش دهد.
بیدلیل نیست که کتاب را دوست خوب انسان میدانند. پژوهش جدیدی در انگلستان نشان میدهد خوانندگان کتاب با خواندن کتاب احساس بهتری درباره زندگیشان پیدا میکنند. بر مبنای نتایج این پژوهش، کتابخوانی چیزی بیشتر از یک سرگرمی لذتبخش است. برایناساس، کتابخوانها در ارتباط با دیگران بهتر عمل میکنند و شادتر هستند.
کتابها به ما در گرفتن تصمیمهای مهم و تأثیرگذار کمک میکنند. مطابق یافتههای این پژوهش، ۲۷ درصد از شرکتکنندگان تأیید کردند که برای گرفتن تصمیمهایی مانند تغییر شغل یا پایان دادن به یک رابطه عاطفی نامناسب، کتابی خاص الهامبخش آنها بوده است. ۳۶ درصد اظهار داشتهاند که کتاب محرک آنها برای سفرکردن بوده است. ۱۹ درصد هم معتقد بودند که با الهامگرفتن از کتاب، سرگرمی جدیدی شروع کردهاند. ۳۸ درصد شرکتکنندگان تأکید کردند که برای آرامشدن و کاهش استرس، کتاب میخوانند. ۲۵ درصد آنها هم اذعان داشتند که کتاب باعث شده است به سلامتی عمومی خود بیشتر توجه کنند.
از همه اینها که بگذریم، قهرمانهای داستانها شاید واقعی نباشند، اما میتوانند الهامبخش باشند، بهویژه شخصیتهایی مانند بریجیت جونز که با نقصهایشان بیشتر به آدمهای واقعی اطرافمان شبیهاند. این قهرمانها هستند که به یادمان میآورند اشتباهکردن اشکالی ندارد و کمک میکنند احساس بهتری درباره خودمان داشته باشیم.
نکته قابلتوجه این است که ۳۵ درصد شرکتکنندگان تأکید کردهاند که دوست دارند زمان بیشتری را صرف کتابخوانی کنند؛ اما غرقشدن در گوشی هوشمند و تماشای تلویزیون مانع آنها میشود. بیدلیل نیست که کتاب و کتابخوانی در معرض فراموشی است. اما همانطور که گفته شد، کتابها کمک میکنند از خوشیهای کوچک زندگی لذت ببریم و انسانهای شادتری باشیم.
کتاب درمانی:
کتابدرمانی روشی قدیمی است که تعریف آن دامنهٔ گستردهای دارد.
سابقه کتابدرمانی به یونان باستان برمیگردد: جایی که کتابخانه را مکانی برای درمان روح میدانستند. در پایان قرن نوزدهم، زمانی که فروید شروع به استفاده از کتاب در جلسات درمانی میکند، این روش شکلی به خود میگیرد.
پس از جنگ جهانی اول، برای سربازهای مضطرب از تجربه جنگ، کتاب تجویز میشد. آن زمان حتی به کتابدارها درباره پیشنهاد و ارائه کتاب به سربازها آموزش داده شد. در گذر زمان، کتابدرمانی در قالبهای مختلف در بیمارستانها و کتابخانهها به کار گرفته شد. در سالهای اخیر هم روانشناسان، مددکاران اجتماعی، خدماتدهندگان به سالمندان و پزشکان از آن بهعنوان روش مؤثر درمانی استفاده میکردند.
در پژوهشی در سال ۲۰۱۱ تصاویر اف.ام.آر.آی (fMRI) بررسی شد. وقتی تجربهای را پشت سر میگذاریم، ناحیهٔ خاصی از مغز تحریک میشود. پژوهش نشان داد هنگام خواندن درباره آن تجربه خاص هم همان بخش از مغز تحریک میشود. به عبارتی، با خواندن داستان و حدس و گمان درباره احساسات آدمها همان بخشی از مغز درگیر میشود که در عمل و در دنیای واقعی تحریک میشود.
پژوهشهای دیگر در سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ نشان دادند افرادی که کتابهای داستانی فراوان میخوانند، بهتر با دیگران همدلی میکنند. در پژوهش دیگری در سال ۲۰۱۳، ادبیات داستانی در مقایسه با داستانهای عامهپسند و ادبیات غیرداستانی باعث بهبود نمره شرکتکنندگان در آزمون سنجش همدلی و ادراک اجتماعی شد. به توانایی فرد در درک افکار و احساسات دیگران، ادراک اجتماعی میگویند. این مهارت در حدود چهارسالگی شکل میگیرد.
الا برتود (Ella Berthoud) و سوزان الدرکین (Susan Elderkin) در همکاری با مدرسه زندگی (آلن دوباتن یکی از بنیانگذاران آن است) کتابدرمانگران بسیاری را در سراسر دنیا آموزش دادهاند. بهگفتهٔ برتود، رایجترین مشکل کسانی که برای درمان به کتاب رجوع میکنند، گذر از بحرانهای زندگی است: مسائلی مانند احساس درجازدن در زندگی شغلی، افسردگی و سوگواری. تعداد قابلتوجهی از مراجعان آنها بازنشستگان هستند: کسانی که سالهای طولانی برای کتابخوانی پیش رویشان است، اما تا پیش از این فقط رمانهای جنایی خواندهاند و اکنون بهدنبال چیز جدید و پایداری هستند.
جالب اینکه برتود و الدرکین در کتابی با نام «داروی رمان» (The Novel Cure: An A-Z of Literary Remedies) فهرستی از انواع بیماری ها تهیه کردهاند. در این کتاب برای هر بیماری کتابی بهعنوان درمان پیشنهاد شده است؛ مثلا برای درمان احساس شکست، خواندن کتاب سرگذشت آقای پالی نوشته اچ. جی. ولز توصیه شده است.
کارکرد بهتر مغز با عادت به مطالعه کتاب
براساس یافتههای دکتر کیت اوتلی استاد تمام دانشگاه تورنتو و همکارانش مطالعه نقش مثبتی روی سلامت روحی و روانی افراد و سلامت مغز آنها دارد. محققان دانشگاه تورنتو بر اساس تصاویر ثبت شده از مغز با استفاده از روش عکسبرداری از ساختارهای مغزی موسوم به ام آرای کارکردی نتیجه گرفتند که کسانی که مطالعه کتاب را در کارهای روزمره خود قرار میدهند دارای ساختارهای مغزی سالم و بهتری هستند.
محققان این دانشگاه عنوان میکنند: خواندن لغاتی مثل عطر یا قهوه همان تاثیر را روی سلولهای کورتکس مغز میگذارد که قهوه و بوی عطر روی بخش بویایی و چشایی مغز دارد. به عبارتی مغز در خیلی از موارد قادر به تشخیص تخیل و واقعیت نیست و همان تجربهای از بو و مزه خوب را دارد که خواندن کلمات مربوط به آنها دارد. دکتر اوتلی میگوید وقتی فردی کتاب مطالعه میکند تمام حوادث و چیزهایی که داخل کتاب نوشته شدهاند در مغز انسان همان تاثیری را دارد که در واقعیت تجربه میکند. حتی گفته میشود کتابخوانهای فعال همیشه نسبت به کسانی که مطالعه ندارند فعالیتهای خیریه و داوطلبانه بیشتری دارند. مطالعه از ما انسانهای خوبی میسازد که همیشه آماده کمک و یاری به نیازمندان هستند. حتی ثابت شده که مطالعه میزان تکرار جنایت در میان زندانیانی را که دورههای سوادآموزی را در زندان با موفقیت گذراندهاند ۳۰ درصد کاهش داده است.
نتیجه:
خواندن برای داشتن ارتباط با جامعه ضروری است. مغز انسان نیاز به توسعه مستمر دارد و مطالعه به این توسعه کمک میکند تا قوه تخیل آدمی از همیشه فعالتر باشد.
در دهه ۱۹۲۰ جامعهشناسان پس از پژوهش های متعدد متوجه شدند که یک فرد به طور متوسط یک پنجم از وقت خود را صرف خواندن می کند. در دهه های اخیر این مقدار از زمان، به خصوص در میان بزرگسالان، بسیار کاهش یافته است، اما با این وجود این که در عصر دیجیتال و فناوری اطلاعات هستیم و هر روز بر گستردگی فضای مجازی افزوده میشود، اهمیت مطالعه و کتابخوانی در جوامع کاهش نیافته است. در نتیجه امروزه جامعه مدرن نیاز به افرادی دارد که چگونه خواندن و درک آنچه را خواندهاند میدانند و میتوانند از تمام اطلاعاتی که با لذت از خواندن به دست آوردهاند، استفاده کنند. علاقه به خواندن، تسلط بر تکنیک خواندن و عادت کردن به مطالعه روزانه جزء ارزشهایی است که مردم را در درک عمیقتر از خود و جهان اطراف کمک می کند. کتاب خواندن مانند سفر است، ما را با دیگر فرهنگها و شناخت شیوههای زندگی آنها آشنا میکند. با خواندن، یادگیری کلمات جدید، زبان ادبی، خزانه واژگان غنی میشود و دانش ما در مورد محیط اطراف، ملتها و فرهنگها، طبیعت، تاریخ و … افزایش مییابد و این نوع دانش در درک بهتر جهان اطراف، خلاقیت و ایدهپردازی کمک میکند.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع